Skip to main content

نوشتار بسیارارزشمندی است

نوشتار بسیارارزشمندی است
Anonymous

نوشتار بسیارارزشمندی است ولی چرا از جرجیس نقل قول در باره حافظ اوردید ؟ صدها محقق و اندیشمند ایرانی در باره حافظ سخن گفته اند ولی چرا طبری مدافع ارتجاع سیاه . طبری در دانشگاه تهران به مردم دروغ میگفت و او باوری به دین و حسین و عاشورا و وو نداشت .هدف او نابودی دیگر مخالفان بود و دیگر هیچ. به این متن دروغ توجه کننید. چه کسی در دانشگاه به گذشته خود و روی حافظ شیراز تیغ میکشد و گستاخانه از حسین حرف میزند..(مردم شماره96، دوشنبه 28 آبان ماه 1358
. . . ازخوشبختیهای این انقلاب آنست که رهبری آن دردست مردی است مانند امام خمینی، که جاذبه سیاسی را باتقوای روحانی همراه دارد ودراتخاذ تصمیم، قاطع وباکفایت است وباتوجه به مشخصات عصرما ( یعنی عصرافول قدرت امپریالیسم ) ضربات خویش را جانانه و صائب وارد میسازد. هم اکنون نام خمینی به نوازشی مهرانگیزبرای خلقها، بغرشی خشمگین برای قشرهای

انگل وغارتگر نه تنها درمقیاس میهن ما، بلکه درمقیاس جهانی بدل شده است و میشود وروش بیخردانه وپرفیس وافاده امریکا؛ که چشمش برای دیدن واقعیت عصرما نابیناست، برحیثیت این نام می افزاید. بیهوده نیست که روزنامه دیلی اکسپرس که ازشنیدن نام خمینی گوشش آزرده میشود، برای ژنرانهای باصطلاح لایق ایرانی، که بتوانند چرخ حوادث را به عقب بازگردانند، آه میکشد.

توده های عظیمی که بدنبال این رهبربحرکت درآمده اند، نه تنها ازسنن انقلابی غنی ایران بهره میگیرند، بلکه ازچهره های روشن مذهب اسلام وتشیع نیزالهام می پذیرند. درمیان این چهره ها، اینروزها بجاست از حسین بن علی نام ببریم که برراس قیام کربلا، تاآخرین نفروتا آخرین قطره خون خود علیه دشمنی قسی وکین توزانه سلسله پلید اموی ایستاد.

بدین مناسبت اجازه میخواهم چندکلمه درباره حسین، این شهید جاوید تاریخ تشیع، که یاد کرد سوگ او وقهرمانی اودرمبارزات حق طلبانه ما ایرانیان نقش مهمی داشت، سخن گویم، بویژه آنکه سنت یادکرد ازروز عاشورای حسینی وبزرگداشت ابوعبدالله حسین بن علی امام سوم شیعیان، ازطرف حزب ما ودر روزنامه « مردم» سنت دیرینه ایست . حزب ما و روزنامه ارگان ما درآن هنگام که عزای حسینی تنها برای گریه واقعی یا گریه نمائی بود، می نوشت که باید نمونه جانبازی حسین علیه یزید بن معاویه سرمشق هرمسلمان قرارگیرد. سرمشق نبرد بی امان علیه ظلم و سیطره غارتگران.

خوشبختانه درانقلاب اخیرایران، سنت حسین وعاشورای او نقش مثبت وسازنده انقلابی ایفا کرد و هم اکنون نیزاین سنت، این یادکرد، ازحالت یک سوگواری عبث بیرون آمده ، وبگفته امام خمینی، دلها را درراه وروشی شهادت جویانه هماهنگ میکند.

مبارزه حسین بایزید، به تضاد عمیق دوجناح مردمی واشرافی قریش یعنی خاندان بنی هاشم و آل سفیان بازمیگردد. ابوسفیان خودپس ازانکه ازلشگر مهاجران وانصاربه رهبری پیغمبر اسلام شکست خورد وسالوسانه به اسلام تن درداد، ولی کینه این جناح اشرافی قریش علیه جناح مردمی آن ( که بنی هاشم باشند ) کماکان باقی بود . این کینه تا پیغمبر اسلام میزیست ودرنتیجه حیثیت عظیم وچیرگی ناپذیرش، آتشی بوددرزیرخاکستر. وقتی پیغمبر درگذشت این تضاد شعله ورشد . پس ازقتل علی، معاویه بن ابی سفیان میدان را برای تصرف مجدد قدرت؛ خالی ازرقیب یافت .

درآن هنگام مسلمین به دوگروه یا نحله تقسیم شده بودند . نحله غربی بدنبال حاکم دمشق، یعنی معاویه افتادند. نحله شرقی که کوفه را مرکز خودفرا می نمودند وغالبا ازایرانیان واعراب شیفته خاندان رسالت بودند، باسیطره امویان ازدرمخالفت درآمدند . آنها دائما به حسین بی علی نامه میفرستادند که حاضرند بخاطر امامت وپیشوائی او جانبازی کنند.

معاویه درزندگی خود ازدشواری کارخبرداشت . پسرش یزید، مردی هرزه گرد وشرابخوار وزن باره و بی تدبیر بود . بدستور معاویه او می بایست به محض رسیدن به خلافت حسین بن علی و عبدالله بن زبیر را به بیعت وادارد واگر این دو ازبیعت تن زدند . آنها را بی درنگ گردن بزند تابعدهادچارمخمصه نشود.

ولی حسین توانست ازخطر بگریزد وبه مکه برود وسپس به اجابت دعوت مکرر کوفیان به عراق عرب روی آورد ولی سپاه اعزامی عبیدالله بن زیاد، فرماندار عراق ( بدستوریزید ) را ه را بر حسین دردشت کربلا سد کرد واو و هفتاد ودو تن ا.....