در مورد مسئله ی « عوامل دولتها در جنبش ها» باید توجه کرد تا زمانی که « اسناد و مدارک غیر قابل انکار» برای تشخیص عمومی جهت« عامل بودن» گروه یا فردی وجود ندارد ، تحلیل گر مجبور است تنها سیاست پیش برده شده ی افراد یا گروه را سند خود قرار دهد.
در مورد ترکیه برای تحلیل «طرفداری از سیاست جنگ اردوغان» سندیت دارد و افرادی از این سیاست جنگی هواداری و پیروی نظری دارند. و مقالات و کامنتها اسناد این سیاست اند.
وظیفه ی تحلیگر نقد این سیاست است. نه کشف عامل بودن این یا آن فرد-که کارش نیست. تحلیگر کارش «اتهام زدن» به دیگری نیست بل نقد سیاست و ایده است. و این کار هم در مقاله به روشنی انجام گرفته است.
---------
جنبشهای رفع تبعیض در ایران و منطقه مثل همه ی جنبشها در جهان دربرگیرنده ی «افکار و سیاستها و جریانهای بسیاری از راست راست تا چپ چپ » است. حرکت آذربایجان هم از این مسئله مستثنی نیست.
بر اساس این خاصه ها با سیاستها برخورد میشود . این نه تنها در آذربایجان چنین است بل در دیگر حرکات جنبشی نیز صادق است.
کوتاه ، کار نقاد نقد سیاست است، نه جیمزباند بازی. یا دادستان بازی -و ردیف کردن اتهامات به دیگری.