Skip to main content

yaradiciliq گرامی،

yaradiciliq گرامی،
اژدر بهنام

yaradiciliq گرامی،
اول از همه بگویم که این کامنت را در فاصله کوتاه استراحت و با تلفن دستی می‌نویسم و اگر اشکالات املایی داشت بر من ببخشایید.
طبیعتا تاثیر زبانها بر هم دو طرفه و چند طرفه است. من این را قبول دارم. کلمات بسیاری از ترکی به زبان فارسی وارد شده است. این تاثیر را امروزه به عیان و تقریبا در هر جمله‌ای می‌توان دید.
ولی بیایید از زمان مورد بحث خارج نشویم.
تاثیر زبان عربی در فارسی بر کسی پوشیده نیست و می‌بینیم که در دوره مورد بحث این تاثیر در هر نوشته‌ای به زبان فارسی مشاهده می‌شود. مراجعه کنید به آثار سعدی که در مقاله هم به آن اشاره شده است.
در آثار سعدی و حافظ و دیگران در آن دوره چند کلمه ترکی می‌توانید پیدا کنید؟ بسیار کم. این تاثیر و ورود کلمات ترکی به فارسی رفته رفته بیشتر می‌شود.

ولی در زبان ترکی آن دوران چه می‌بینیم؟ من شعری از نسیمی را آوردم. آقای راشدی شعر از حسن اوغلو آورده‌اند. می‌بینیم که در این اشعار و حتی در نوشته‌های نثر ترکی آن زمان در ایران، علاوه بر کلمات عربی، اکثر کلمات فارسی هستند و نه ترکی. و می‌بینیم که کلمات ترکی رفته رفته بیشتر می‌شود و زبان ترکی در آذربایجان به تدریج جای خود را باز می‌کند و پس از دوره صفویان پیشرفتش بیشتر است.
به این ترتیب من (منظورم خودم است و نه شما و دیگران) از نظر منطقی و با دیدن روند تحول زبان ترکی و فارسی به این نتیجه می‌رسم که زبان فارسی در منطقه قدمت بیشتری دارد. البته طبیعتا شما و دیگران می‌توانید خلاف این را معتقد باشید.
از من پرسیده‌اید: "اگر شما در دوران امپراتوری ترکان در ایران زندگی‌ میکردید، و کمی‌ استعداد شاعری داشتید آیا به زبان فارسی‌، که زبان شعر است شعر نمی‌‌گفتید؟"
من طبع شعر ندارم ولی اگر در شرایطی که گفتید زندگی می‌کردم و طبع شعر هم داشتم، پاسخ من به شما این است که بستگی دارد به اینکه می‌خواستم شعر را برای چه کسانی بگویم. اگر می‌خواستم برای سلاطین و فرمانروایانی که زبان دیوانشان فارسی است شعر بگویم، مسلما به فارسی می‌گفتم و اگر می‌خواستم برای مردم دور و اطراف خودم بگویم (مانند مهستی گنجوی) به زبان خودم و همان مردم شعر می‌گفتم. نیازی هم به یادگیری زبان دیگری نداشتم.