بحث دیگری که آقای راشدی در مقاله خود پیش کشیدهاند، دعوای مشهور زنستیزی فردوسی است.
بحثی که مدتهاست به یکی از محورهای مهم دعواهای ناسیونالیستی تبدیل شده است.
ایشان بیتهایی را میآورند که برخی میگویند این شعرها از فردوسی نیست و در نسخههای معتبر وجود ندارند. این بحثی جداگانه است و من وارد آن نمیشوم زیرا فردوسیشناس نیستم.
بیایید فرض را بر این بگذاریم که همه این بیتها از فردوسی است.
به نظر من لازم است چند مساله در نظر گرفته شود.
1- فردوسی فرزند زمانه خویش بود. یک ایرانی مسلمانِ متعصب. و نمیتوان از او انتظار داشت که فرزند پیشرفته و مترقی امروز بوده باشد! به عبارتی دیگر نمیتوان از او انتظار داشت که یک انسان لائیک و دمکرات و فمینیست باشد.
- فردوسی کسی بود که افسانههایی را که پیش از او وجود داشتند و به نثر درآمده بودند، به نظم درآورد و میگویند که در این کار امانتدار بوده است. و
3- فردوسی حرفهایش را از زبان قهرمانانش میسراید. یعنی آن حرفها، حرفهای خود او نیست بلکه حرفهای قهرمانان افسانههاست.
حالا باز بیایید و فرض را بر این بگیریم که فردوسی نظرات زنستیزانه خود را از زبان قهرمانانش گفته و همه آنها از تفکر خود او ناشی میشده است.
زنستیزی و خوار شمردن زنان منحصر به فردوسی نیست. نویسندگان و شاعران بیشماری این تفکر را داشته و در آثار خود آوردهاند.
مثلا در "ویس و رامین" میخوانیم: "زنان در آفرینش ناتمامند – ازایرا خویشکام و زشتنامند"
و یا اینکه ناصر خسرو میگوید: "زنان چون ناقصان عقل و دینند – چرا مردان ره آنان گزینند"
و سعدی میگوید: "یکی گفت کس را زنِ بد مباد – دگر گفت زن در جهان خود مباد"
نظامی میگوید: "مزن زن را چو خواهی زد، نکو زن"
جامی میگوید: "زن از پهلوی چپ شد آفریده – کسی از چپ راستی هرگز ندیده"
و نظامی هم عین همین را آورده: "زن از پهلوی چپ گویند برخاست – نیاید هرگز از چپ راستی راست"
اوحدی نیز میگوید: "زن چو مار است زخم خود بزند – بر سرش نیک زن که بد بزند"
و صدها از اینگونه را میتوان مثال آورد.
یا بیایید و نگاهی بکنیم به ضربالمثلهایمان:
- زن با چادر به خانه شوهر میآید و با کفن بیرون میرود.
- زن بگیر تا جانت را بگیرد!
- زن آنقدر که زودفهم است خوش فهم نیست.
- زن بد را اگر در شیشه کنند، کار خودش را میکند.
و....
ولی فکر نکنید که این خوار شمردن زنان و زنستیزی تنها در فرهنگ "فارس"هاست. این مربوط میشود به فرهنگ مردسالارانهای که نه تنها در میان فارسیزبانان و نه تنها در ایران بلکه در سرتاسر دنیا وجود داشته است و هنوز هم وجود دارد. بیایید نگاهی کنیم به ضربالمثلهای ترکی:
- آرواد ییخان ائوی فلک ده ییخا بیلمز. (خانهای را که زن خراب میکند فلک هم نمیتواند خراب کند)
- آرواد شئیطانا پاپیش تیکر. (زن برای شیطان پاپوش میدوزد)
- آروادسیز ائو، سوسوز دییرمان. (خانه بی زن، آسیاب بی آشوب (بی حرف))
و...
تفکرات ضد زن و خوار شمردن زنان، همین امروز در فرهنگ و سیاست کشورمان و زیر یوغ جمهوری اسلامی غوغا میکند. زنان انسانهای درجه دو و بیحقوقند. و ناسیونالیستهای ما به جای اینکه مساله امروز زنان را عمده کنند و برای حل آن آستین بالا بزنند، یقه فردوسی هزار سال پیش را گرفتهاند تا دشمنی با "فارس"ها را عمومی کنند. آنها بر فردوسی انگشت گذاشتهاند زیرا طرف مقابل آنها یعنی "پان فارس"ها، فردوسی را زنده کننده زبان فارسی میدانند و او را چون اسطورهای مقدس، میستایند!
ما اکنون در فصل تابستان هستیم که با یاد کشتارهای 60 و 67 گره خورده است. همین امروز در ایران هزاران نفر در بند و زنجیر و زندان هستند و میلیونها نفر در فقر زندگی میکنند. چهره کریه جمهوری اسلامی در هر گوشهای از کشورمان نمایان است و زنستیزی اسلامی غوغا میکند و ما درگیر زنستیزی فردوسی هستیم. آیا تاسفاور نیست؟