Skip to main content

رازی گرامی،

رازی گرامی،
اژدر بهنام

رازی گرامی،
این درست است که بحث تئوریک زمان و مکان نمی‌شناسد ولی وقتی بحثی راه می‌افتد و نیروی ما را به خود جذب می‌کند که می‌تواند در جای دیگری مفیدتر باشد، نیروی ما هدر می‌رود و به عبارتی دیگر، استفاده بهینه از آن نمی‌شود. این را هم می‌دانم که هر کسی به فراخور حال خود و اهمیتی که به بحث مورد نظر می‌دهد، در آن شرکت می‌کند یا نمی‌کند.
متاسفانه اکثر این بحثها تکراری است. هر کسی حرف خود را تکرار می‌کند و به توضیحات و دلایل دیگران توجهی نمی‌کند.
اگر خود آقای راشدی امکان شرکت در بحث را داشتند، تصور می‌کنم که گفت و شنود سازنده‌ای می‌شد.
در مورد وضعیت زبانی ایران در گذشته، من اگر جایی به اشتباه چیز دیگری ننوشته باشم، همه جا برای فارسی، زبان دیوانی استفاده کرده‌ام و جایی که نوشته‌ام زبان فارسی احتمالا زبان غالب و رایج در منطقه بوده، برای نشان دادن تناقض نهفته در استدلال آقای راشدی بوده است.

من در نوشته‌های پیشینم، بارها و بارها بر این نکته تاکید کرده‌ام که معیار، زبانی است که امروز مردم به آن صحبت می‌کنند و می‌خواهند به آن زبان بخوانند و بنویسند و آموزش ببینند. حتی به این هم معتقدم که اگر مردم سرزمینی بخواهند جز به زبان مادری و یا زبان رایج و غالب، به زبان دیگری آموزش ببینند، باز هم حق آنهاست.