Skip to main content

ظاهرن مهستی دیوانی از خود بجا

ظاهرن مهستی دیوانی از خود بجا
Anonymous

ظاهرن مهستی دیوانی از خود بجا نکذاشته و اشعاری که به او نسبت می دهند از پاورقی دیگران جمع اوری گردیده است. بعید میدانم در جامعه فئودالی 1000 سال پیش, زنی چنین شعری سروده باشد. اما حقیقت هرچه هست سروده های اینچنینی برای بسط روحی اشراف و آخوندهای لمپن هنوز هم خوراک مناسبی است. چه ملیجک و چه شاعر مجیز گو, هردو در خدمت یک هدفند.
تعبیر عبارت "در روزگاری که ترکها دست بالا را داشتند" در دوران فئودالیته با مفهوم فرا دستی یک گروه اتنیکی بر دیگران که امروزه شاهد آن هستیم بسیار متفاوت است. تلفیق دین, زمینداری و پادشاه جائی برای فرادستی یک اتنیک بر دیگری نداشت. یک ترک اگر مسلمان نبودو یا رعیت امپراطوری ترک رقیب بود دمار از روزگارش در می اوردند و بجز سید بودن وابستگی اتبیکی امتیازی محسوب نمی شد.

اینکه چرا به ترکی شعر نمی کفتند جوابش خیلی هم ساده نیست.
ای بسا یکی از دلائل اینست که فارسی حدود یکصد سال قبل از دیوان الغات الترک , آنهم در دربار سامانیان استانداردیزه شده و زبان حکومتی گردیده بود و بعدها بکمک اشعار فارسی اشراف زادگان و نخبگان آن دوران, طی چند دهه آنرا فراگرفته و به انسجام اداری و حکومتی سرزمینهای تحت کنترلشان کمک شایانی کردند. ترکها بعد از اسلام بشدت از خود بیگانه شدند و دفاکتو عربی را بعنوان زبان علم و فارسی را زبان حامل شعر و تبلیغات اسلامی پذیرفتند.
آقای ائلیار در یکی از کامنتها به مسئله جالبی اشاره کردند و آن اینکه اکثرا آخوند زادگان و سیدها با توجه به موقعیتی که از نظر مالی و سیاسی در جامعه داشتند همانند اشراف قادر به تحصیل وتحقیق و شعر و شاعری مادامالعمر بودند. بعد از گسترش زبان فارسی, تبلیغات دینی همه به این زبان انجام و فراگیری آن برای آخوندها و آخوند زاده ها از ملزومات محسوب میشد.از قرار پدر شاعره محبوب شما هم آخوند بوده است همانند پدر بسیاری از نویسندگان و شاعران دیگر( در این مورد تحقیقات بیشتری لازم است). از طرفی در آن ایام شعر و شاعری وسیله ای بمنظور مجیز گوئی سلاطین برای مرحمت سکه طلا , خود نمائی, کسب اعتبار در جامعه و .... رواج پیدا کرد و زبان مقبول برای سرودن شعر فارسی بود.
بنظر من ترکی بدلیل قواعد خاص گرامری , زبان مناسبی برای شعر و قافیه نیست. در اکثر شعرهائ ترکی که من خوانده ام قافیه ها و یا وزن شعر بکمک کلمات فارسی و عربی جفت و جور شده اند. شعر بعنوان بخشی از فرهنگ اعراب وارد منطقه ما و حتی اروپا شد . پوشکین بنیانگذار شعر روس بدلیل اینکه مادرش عرب بود شعر را به زبان روسی معرفی کرد. اعراب قبل و بعد از اسلام افرادی را که قافیه دار, ارام و موزون سخن می گفتند عاقل و دانشمند می پنداشتند.