خوشبختانه به لحاظ علمی، آمار
Anonymous
خوشبختانه به لحاظ علمی، آمار هواشناسی از پایان دورۀ یخبندان تا دوران تاریخی وجود دارد. با افزایش شدید دمای هوا، ایرانیان برای دستیابی به منابع آبی و جبران کمبود آن در مناطق زیست خود، کوچهای بزرگی به سوی مناطق آبخیز و جاهایی که رودهای بزرگی داشتند میکردند مانند مناطق اطراف دجله، فرات، نیل و سند. بنابراین با سنجش و انطباق شواهد هواشناسی و زبانشناسی و گزارشهای تاریخی مشخصاً گرم شدن هوا و میل به دستیابی به آب باعث مهاجرتهای بزرگ شده است.
برای بازنویسی تاریخ کهن ایران از انباشت شواهد و تلفیق شاخههای گوناگون دانش، به ویژه دانش دیرینهشناسی و هواشناسی تاریخی یکی از آنهاست، از این طریق میتوان توضیح داد چگونه در یک دوران تاریخی ناگهان به کوچهای بزرگ برمیخوریم، اما این کافی نیست. همراه با این کوچها آثار زبانی و وامواژهای ایرانی در زبانهای دیگر فراوان میشوند که تأییدی بر برداشت یاد شده است. در همان زمان آثار باستانشناسی مردم ایرانی هم در سرزمینهای دور و نزدیک یافت میشود. حتی تصاویری که ایرانیان را نشان میدهند، در کشورهای میزبان مانند مصر یا میانرودان دیده میشوند. مجموع این پدیدهها، تئوری آغازگاه این مهاجرتها از ایران و نیز روابط فرهنگی میان ایرانیان و مردم بیگانه را تقویت میکند. از اینروست که بسیاری از رویدادهایی که در استورههای ایران وجود دارد در استورههای مردم خویشاوند –اروپا– و مردم غیرخویشاوند -مثل مصر- عیناً یافت میشود.
بنابراین چرا لازم است فکر کنیم ایرانیان حتماً باید از جای دیگری به ایران آمده باشند؟! چنین لزومی وجود ندارد. آنچه مسلم است در پایان عصر یخبندان هوا در فلات ایران بسیار سردتر از امروز بود و فلات ایران جای مناسبی برای زندگی انبوه ایرانیان نبود. اما در جنوب ایران یا کف خلیج فارس که در آن زمان خشک بود، رودی از پیوستن دجله، فرات و کارون میگذشت که در تنگۀ هرمز به دریای عمان میریخت و آثار این رود بزرگ در کف خلیجفارس مشهود است. با توجه به آنکه شمال آن منطقه سرد و جنوب آن یعنی صحرای عربستان گرم بود، این منطقه برای سکونت ایرانیان بسیار مناسب بود و در استورههای ایرانی، اروپایی و حتی تورات از این خاستگاه و رود بزرگ نشانههایی هست. پس از آنکه هوا گرم میشود، آب دریای آزاد بالا میآید و خلیجفارس در طول چندهزار سال پر از آب میشود و مردمی که در کف خلیجفارس میزیستند به سمت شمال و غرب، به میانرودان و فلسطین و سوریه و بخشی به داخل فلات ایران میروند و در اطراف دو دریاچۀ بزرگ که اکنون تبدیل به کویر شدهاند، شهرهای اولیه را بنا میکنند. این دریاها در اثر جاری شدن آبهای فراوان از ذوب شدن یخ به داخل فلات ایران سرازیر میشوند و 2 دریاچۀ بزرگ در داخل ایران تشکیل میشود که اکنون به صورت کویر درآمدهاند. شهرهای بزرگ قدیم ایران مثل تپهسیلک، شهر سوخته در سیستان، تپه یحیی، شهداد و تپهحصار دور این دریای بزرگ قرار داشتند. در آن زمان این مناطق پر آب و جنگل بوده است.
بنابراین چرا لازم است فکر کنیم ایرانیان حتماً باید از جای دیگری به ایران آمده باشند؟! چنین لزومی وجود ندارد. آنچه مسلم است در پایان عصر یخبندان هوا در فلات ایران بسیار سردتر از امروز بود و فلات ایران جای مناسبی برای زندگی انبوه ایرانیان نبود. اما در جنوب ایران یا کف خلیج فارس که در آن زمان خشک بود، رودی از پیوستن دجله، فرات و کارون میگذشت که در تنگۀ هرمز به دریای عمان میریخت و آثار این رود بزرگ در کف خلیجفارس مشهود است. با توجه به آنکه شمال آن منطقه سرد و جنوب آن یعنی صحرای عربستان گرم بود، این منطقه برای سکونت ایرانیان بسیار مناسب بود و در استورههای ایرانی، اروپایی و حتی تورات از این خاستگاه و رود بزرگ نشانههایی هست. پس از آنکه هوا گرم میشود، آب دریای آزاد بالا میآید و خلیجفارس در طول چندهزار سال پر از آب میشود و مردمی که در کف خلیجفارس میزیستند به سمت شمال و غرب، به میانرودان و فلسطین و سوریه و بخشی به داخل فلات ایران میروند و در اطراف دو دریاچۀ بزرگ که اکنون تبدیل به کویر شدهاند، شهرهای اولیه را بنا میکنند. این دریاها در اثر جاری شدن آبهای فراوان از ذوب شدن یخ به داخل فلات ایران سرازیر میشوند و 2 دریاچۀ بزرگ در داخل ایران تشکیل میشود که اکنون به صورت کویر درآمدهاند. شهرهای بزرگ قدیم ایران مثل تپهسیلک، شهر سوخته در سیستان، تپه یحیی، شهداد و تپهحصار دور این دریای بزرگ قرار داشتند. در آن زمان این مناطق پر آب و جنگل بوده است.