Skip to main content

يك گزاره و گزينه هاى متفاوت

يك گزاره و گزينه هاى متفاوت
Anonymous

يك گزاره و گزينه هاى متفاوت در مورد انتخابات تركيه - معصومه قربانى
Cümə, 11.06.2015 10:46 باسلام خیلی ببخشید که بهتر از اینجا یافت نشد

حزب دموكراتيك خلق(ه د پ) كه حزبى با گفتمان هويت طلبى كوردى با نيم گاهى چپ گرايانه است،براى اولين بار توانست بعنوان حزبى با تابلوى كوردى حدنصاب ١٠ درصدى را پشت سر بگذارد و بصورت بلوك حزبى به مجلس تركيه راه بيابد.
هر چند اين موضوع و تاثير آن بر منطقه و چگونگى اتفاق آن موضوعى مفصل است و نياز به تحليلى جداگانه دارد.اما من امروز جسارت مى كنم بمثابه خرمگس حكيم يونانى سقراط،موضوعى ديگر در رابطه با اين مطلب را مطرح كنم.
در رسانه ها و شبكه هاى اجتماعى ايرانى،انتخابات تركيه و موفقيت حزب دمكراتيك خلق را بيشتر در ظرف برخورد قومى

تورك و كورد بررسى كرده اند و البته بيشتر سعى شده بخاطر وجود پيش زمينه هاى جانبدارانه آريايى نژاده،تصويرى شيطانى و نژادپرستانه از دولت تركيه ايجاد كنند.هر چند بنده وكيل وصى دولت تركيه نيستم اما صداقت حكم مى كند كه اين نقطه را خاطرنشان سازم كه اين دوستان غافل از اين هستند كه موفقيت حزبى با تابلوى كوردى،مرهون دمكراسى نيم بندى است كه توسط همين اردوغان و دولت تركيه ايجاد شده است.اما اصل موضوع اين نيست،وانگهى شخصاً در مرحله اول قصد ورود به اين قضيه را نداشتم و ندارم.براى اينكه فرقى در اصل موضوعى كه مى خواهم به آن بپردازم نمى كند،وانگهى هم طرز ديد من و شما(چه مثبت -چه منفى)فرقى به حال دولت ملتى مستقر ندارد.چه اينكه نه تورك نژاده اش به ما اجازه دخالت در امورش را مى دهد و نه كورد نژاده اش به ما اجازه مى دهد كه ما سرنوشتش را مشخص كنيم.ما فقط مى توانيم درسهايمان را از اين اتفاق بگيريم،كه آنهم وابسته به اراده ما در فراگرفتن درسهايمان است.
اما براستى اين اتفاق بايد در ظرف تورك و كورد بايد بررسى شود؟اما براى ما بعنوان شهروندان و حاملان پاسپورت ايرانى،بيشتر از اينكه دعواى تورك و كورد باشد.نبايد مسله دمكراسى و احقاق حقوق اقليتهاى ملى باشد؟آيا چپگرايان و مبلغين دمكراسى كه در سايت ها و رسانه هايشان كه از پتانسيل احقاق حقوق اقوام و خلقهاى تحت ستم در تركيه احساس شعف مى كنند.اين پرپاگاندا را فقط به خاطر تورك ستيزى نهفته شان مى كنند؟آه ببخشيد تورك ستيزى نه،بلكه چيزى شبيه آن!و يا احتمالاً از باورمند بودنشان به مبارزه برعليه هر گونه نژادپرستى و احقاق حقوق هر كس بدون پيش ذهنيتى ملى و مذهبى،بعنوان اصل تغيير ناپذير وجدانى شان است؟
اگر بعنوان اصل تغيير ناپذير وجدانى شان است!چرا از مبارزات مليتهاى غير فارس در داخل ايران با همان اصول پشتيبانى نمى كنند؟آه پشتيبانى به كنار!چرا همان خواسته ها را در داخل ايران اكثراً ارتجاعى و قبيله گرايانه مى دانند؟آيا ملتهاى غير فارس،چيزى بيشتر از خواست ملت كورد در تركيه را خواستار هستند؟آه اگر أحياناً مطالباتشان بالاتر از آن است!چرا همان سطح كه چپ گرايان و دمكراسى خواهان ايران در مورد خواسته هاى خلق كورد در تركيه را به شعف مى آورند،نمايندگى نمى كنند؟چرا در بيشمار سايتهايشان شعر يا مطلبى و قسمتى مربوط به غير فارس زبانها ندارند؟
آيا اين سياستى يك بام و دو هوا نيست؟آيا اخلاقى است كه براى گزاره اى واحد،گزينه اى متفاوت داشته باشيم؟بصورت خاص ستم ملى و سياست انكار بدرستى مورد انتقاد است و با مقاومين در برابر اين موضوع هم دردى و پشتيبانى مى كنيم،تا اينجاى كار پسنديده و حتى مورد ستايش است!اما عملكرد همان انسانها در مورد سياست تبعيض و انكار در داخل مرزهاى ايران چيست؟اين تناقص نيست،پس چيست؟
اما حقيقت قضيه چيست؟
حقيقت اين است كه هويت طلبى و تاكيد بر خود خويشتن،هر چند كه به شدت از طرف حكومت و روشنفكران مركز محور