Skip to main content

آقای ناصر گرمی عزیز، کار

آقای ناصر گرمی عزیز، کار
Anonymous

آقای ناصر گرمی عزیز، کار آفرینی ملت ترک و شعر آفرینی جامعه فارسی همراه با تکبّر و مظلوم نمائی
شعر های مداحانه و متملقانه و یا گل و بلبل و شمع و پروانه و زلف یار برای ملتی نان و آب نمی شود و این شعرا همانند تاریخ رمان نویسان و افسانه بافان بودجه خواران نفت عربهای احواز و قدرت کار آفرینی ترکها که هرکدام هم با صرف میلیونها دلار و فرستادن قالی ابریشم تبریز بنام پرسین تاپیت برای موسسات و دانشگاههای آدی بیلنمز اروپا و آمریکا، مدارکی با تیتر های بالا بلند و دهن پرکنی چون دکتر، پروفسور در رشته های آدی بیلینمز مثل پژوهشگر، محقق، آکادمسین، کارشناس، صاحب منصب و الی آخر ثروت ملتها را به تاراج برده و حیف و میل می کنند،
گروهی هندی تبار، از هندوستان و پاکستان به سوی افغانستان و تاجیکستان کوچ می کنند و در آنجا ماندگار می شوند، که بعدها در اثر قحطی و خشک سالی تعدادی از آنها تصمیم می گیرند که

دوباره به زادگاه خود در هندوستان و پاکستان برگردند، و چون چیزی در مورد جهت یابی نمی دانستند و حتی تا قبل از اسلام هیچ شناختی و لغتی بنام شمال و جنوب و شرق و غرب نداشتند و در نتیجه بجای اینکه به جنوب شرقی بروند، سر از جنوب غربی یعنی کویر نمک و کویر لوت در می آورند، و برای ادامه حیات مجبور می شوند همه گونه حیوان کویری را، از سوسمار، عقرب، رطیل، مار، سوسک، ملخ و گوشت مرده همسفرانشان را بخورند تا بتوانند خودشان را زنده نگهدارند، که بیشترشان در بین راه تلف می شوند و خوراک همقطاران خود می شوند، و وقتی به حوالی شیراز می رسند همگی تبدیل می شوند به موجوداتی درنده و بی رحم و در اولین وحله سومرها را از دم می بلعند و هیچ اثری از آنها در منطقه باقی نمی گذارند و فاجعه پوریم و قتل عام حتی معمار های آثار باستانی نیمه کاره، عبور از مناطق کویری آنچنان موجودات بیرحمی از آنها ساخته بود که همانند مور و ملخ به همه جا یورش می بردند و همه چیز را می بلعیدند، و وقتیکه به آذربایجان پا می کذارند کورش سرش را از دست می دهد البته قبری بنام کورش متعلق به یکی از سرداران آلکساندر و یا بقول فارسزبانان اسکندر مقدونی است که در تمام نقاط آن حروف الفباء لاتین نماینگر این است، چون قبل از اسلام جامعه فارس هیچ شناختی از هندسه و در نتیجه معماری نداشتند ابتدائی ترین لغات هندسی مثل نقطه، خط، مثلث، مربع، ذوزنقه، دایره، لوزی، هرم و منشور از زبان عربی به زبان فارسی وارد شده، و بزبان فارسی مصادره شده، و به خاطر خصوصیات ذهنیتی، مال خودم مال من و مال مردم مال من، تئوری هند اروپائی آریائی هم بر این اساس استوار است مشقّات عبور از کویر در اینها نوعی فرهنگ کویری و کویر اندیشی تاریخی بوجود آورده که نتیجه آن را بشکل بلعیدن موجودات و انسانهای دیگر را در گذشته و بلعیدن فرهنگ و حروف و الفابای عربی و ترکی و اروپائی آنرا بشکل مدرن شاهدیم، حتی پوشش های خانمها را هم که به اسلام و عربها نسبت می دهند متعلق به جامعه فارسی یا دری سابق می باشد که در افغانستان بشکل بورکا و ایران بشل روبنده و در عصر حاظر هم بشکل مغنعه و حجاب اجباری خود را نمایان می کند، و یا سنگسار و پرتاب کردن از کوه، انگشت و گوش و دماغ بریدن زنان را فقط در بین جامعه فارسی ایران و دری افغانستان می شود دید،
چنان از تمدن و بانیان حقوق بشر هخامنشی و کورش صحبت می کنند که آدمی تصور می کند که گویا کورش آدم جنتلمنی بوده که دندانهایش را با خمیر دندان کلگیت مسواک می زده و با معروفترین شامپو دوش می گرفته و برای زیر بغلش از خوشبوترین اسپری دئودورانت استفاده می کرده و سرش را با بورس و سشوار خشگ می کرده و کفش و تی شرت آدیداس می پوشیده، همیشه شیک و تر تمیز بوده و سوار ماشین کادیلاک می شده و در موقع کشور گشائی هم سر دشمنانش را با عطوفت می بریده است و آنها را با ماده بیهوش کننده و یا با شوک الکتریکی بیهوش می کرده تا در لحظه جان دادن غذاب نکشند، در زمان کورش ابتدائیترین ابزار زندگی هنوز اختراع نشده بود، نه نخ و سوزنی در کار بود و نه یخچالی بود و نه گاوداری و مرغداری و نانوائی و فروشگاه زنجیره ائی و نه لوله کشی گاز و آب و برق و تلفن و جاده و آسفالت در کار بود، امکان نگهداری غذا غیر ممکن بود، مردم بشکل گله ائی و درکی از قبیه بودن جماع با محارم را نداشتند و همانند حیواناتی نیمه وحشی که هر آنچیزی که بدستشان می رسید از علف و گوشت حیوان و انسان را بدندان می کشیدند، حتی در مسیر سفر برای تصرف سرزمینهای دیگر، سربازان ضعیفتر خوراک سربازان قویتر می شدند و سربازان مشکل جنسی همدیگر را حل می کردند و بعد از تصرف هم که جشن جنازه خوران راه می افتاد و به زنها و مردان جوان تجاوز کرده، پیرترها را می خوردند و جوانترها را برده می کردند،