شما میفرمائید که """ تربیت صحیح نیز نتیجهٔ آموزش از راه درست است """ این سخن شما چیزی جز کلی گوئی نیست، اینکه میفرمائید "" آموزش، دانشگاه و آگاهی فرهنگی "" نیز نمونه دیگر کلی گوئی است. آیا کسی در پاکستان، همین همسایه ایران، نمیتواند چنین حکم کلی را بر زبان جاری سازد؟ همسایه پاکستان، کشور هند، در سال ۱۹۱۳ توسط "" تاگور "" بنگالی صاحب برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد، هند در ۱۰۰ سال گذشته، با جمعیتی ۱.۲۵ میلیاردی، یک برندهٔ جایزه نوبل تولید نکرد، در دو کشور پاکستان و هند، زبان انگلیسی تبدیل به زبان اصلی دادگاههای عالیرتبه، آموزش و پرورش و امور نظامی شده، در حالیکه زبان هندی و زبان اردو در پاکستان، خودشان را با پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی تطبیق نداده اند، از طرفی اکثریت عوام جامعه، انگلیسی نمیداند و قادر به پیشرفت با اتکا به زبان هندی یا اردو نیستند، در ایران و
شما میفرمائید که """ تربیت
شما میفرمائید که """ تربیت
Anonymous
جامعه فارسی، زبان فارسی،حدیث دیگری دارد، اگر در پاکستان و هند، زبان انگلیسی تبدیل به زبان علمی شد و از زبانهای ملی این کشورها پیشی گرفت در ایران، زبان عربی این وظیفه را به عهده گرفت، متوجه هستید که به کدام واقعیت اشاره میکنم، زبان فارسی، به همان بیماری دچار شده که زبان هندی و اردو در پاکستان، این مشکل، ساختار علم در یک جامعه را، دچار انحطاط میکند، یعنی هر چه من و امثال شما، شب و روز "" دانشگاه، آموزش "" بگوییم نه آموزش مدرن خواهیم داشت و نه دانشگاه مدرن