سنت بد ی که از زمان شاه در فضای سیاسی مد شد ه بود و پس از انقلاب 57 ملاک سلسله مراتب سازمانی و حزبی قرار می گرفت و هر کسی که بیشتر زندانی کشیده و یا چند شلاق بیشتری متحمل شده بود در مقامات بالای حزبی قرار می گرفت ؛ بدون اینکه نگاه کنند که تخصص سیاسی او در سلسله مراتب حزبی چیست ؟ بنابراین هرچه آدم بی سواد سیاسی را فرمانده و مسئول سازمانی می ساختند در حالی که در بین هوداران این جریانات سیاسی آن روز ؛ انسانهای با سواد سیاسی بسیار بودند که در حد رابطه دون پایه تشکیلاتی قرار داشتند. در ست همان شیوه وملاکی که جمهوری اسلامی بجای تخصص ، تعهد و میزان سالهای زندانی در نظر گرفته می شد .این سنت غلط پس از سرکوب احزاب مخالف وخروج باقی مانده تشکیلات سازمانها و احزاب به خارج از کشور ، موجب شد که هر کسی که زندان کشیده بود و تواسنت خود را نجات دهد ، مبدل به قهرمان می شد
طبیعتا ، مشکلی نیست که انسان زیر تیغ جلاد عمدا ضعف نشان دهد تا خود را رها سازد؛ ولی وقتی ایشان بهمراه ایرج مصداقی با سوابق قلابی مبدل به تریبونی می شوند که برای کوبیدن جریانات سیاسی مخالف ..... وای به حال اپوزیسیون خارج از کشور....