Skip to main content

این قسمت به اول متن افزوده

این قسمت به اول متن افزوده
آ. ائلیار

این قسمت به اول متن افزوده شده-اینجا هم درج میکنم که دوستان ببینند:

زبان در حفره ی دهان ، بازتابنده ی «زاویه ی نگاه آدمی به اشیا و پدیده هاست» به شکل صدا. وقتی «احساس و توجه و درک و اندیشه » تحقق مییابد.
هر خلقی زاویه ی نگاه خود را دارد. که آنرا میتوان «زاویه ی نگاه زیبایی شناسانه» اطلاق کرد.
هر چیزی با این زاویه ی نگاه توجه ( درک و اندیشه و احساس را ) جلب میکند. از این رو بخاطر «توجه انگیزی یا توجه گیری» آنرا زاویه ی «زیبایی شناسانه» گویند.
زبانها و خلقها بر این اساس معنویات شفاهی و کتبی را میافرینند. آنچه برای کار ما در این مسئله مهم است و مشگل گشا، اینه که:

1-زاویه ی نگاه هرزبان به اشیا و پدیده ها با نگاه دیگر زبانها فرق دارد و متفاوت است.
2- این زاویه نگاه متفاوت در آفرینش فولکلور وجود دارد.
3- از روی زاویه ی نگاه یک زبان میتوان خویشاوندی آنرا با زبان دیگر نشان داد.
4- تاجایی که دیده ام کسی به زاویه ی نگاه زبانها به «اشیا و پدیده ها و حرکات» توجه نکرده است.
5- زاویه نگاه زبانی به همراه«حساس و اندیشه» - که همان دید زیبایی شناسانه باشد- در خلقهای «مختلف زبان» برجسته است و میتواند «خویشاوندی یا غریبگی» دو زبان را نسبت بهم نشاندهد.

در قسمت اول نوشته کمی به این موضوع اشاره کرده ام ، اینجا میکوشم روشنترکنم:
-همه شنیده و خوانده ایم که میگویند «فلان کتاب به فلان زبان غیرقابل ترجمه است». مثال حیدربابا. که تاکنون هیچکس نتوانسته ترجمه کند. خیلی ها کوشیده اند و ترجمه هایی فراهم شده ولی
در اصل ،کتاب غیرقابل ترجمه به فارسی ست.یا دیوان حافط و شعرهای خیام. علت این مسئله «زاویه ی نگاه زیبایی شناسانه مختلف به محیط» است.
- باز شنیده و دیده و تجربه کرده ایم که میگویند :هنگام صحبت و نوشتن به یک زبان باید به همان زبان «احساس کرد و اندیشید» و بعد نوشت. علت این مسئله همان نگاه متفاوت زبانهاست.
میتوان گفت وقتی زاویه ی نگاه دو زبان نزدیک و یکی ست دلیل بر آن است که این دو زبان «خویشاوند »- اند.
در کلمات-جملات-حرکات-رفتار (با اشیا و پدیده ها) و آدمها و طبیعت این زاویه ی نگاه «وجود عینی» دارد.
در فارسی « خوردن» را در رابطه با زمین استعمال میکنیم. در ترکی «یئمک=خوردن در فارسی» را ما نمی توانیم در رابطه با زمین مثل فارسی استفاده کنیم. این زاویه ی نگاه به «حرکت خوردن-جسم زمین» در ترکی وجود ندارد. یا زاویه ی نگاه زبان فارسی در حرکت« بالا رفتن گربه از درخت» با زاویه نگاه در زبان ترکی به «حرکت کربه و جسم درخت» متفاوت است. فارسی از فعل «بالا رفتن» استفاده میکند و ترکی از فعل «دیرماشماق» که با فعل «یوخاری گئتمک=بالا رفتن» فرق دارد .
از این زاویه به زبان سومری و ترکی نگاه کنیم:
1- مثالی در این رابطه -ساختن خانه- در پایین ذکر شده است.
2-gaşan an-na یا ga-şa-na-na =ملکه ی آسمانHimmelskönigin=Kaşan an-na
ما در مورد آسمان « فاطما ننه » را داریم. رنگین کمان را «فاطما ننه نین ایشی» می نامیم .Fatma-ana =ملکه ی آسمان و Fatma-ana-nin-işi=رنگین کمان است.
Fatma nə-nə-nin- işi
اینجا قابل توجه کلمه ی «کارش=işi» است که پدیده ی رنگین کمان را «کار مادر آسمان=ملکه ی آسمان» میداند.
نام «فاطما» بعد از اسلام رایج شده. باز Gög-qur-şa-ğı=رنگین کمان و Gög =آسمان را داریم. قورشاق=کمر
زاویه ی نگاه به «کمان رنگی» و ارتباط آن با« آسمان» و «خدا» با زاویه مثلا زبان فارسی یا زبان دیگر که تنها یک «کمان رنگی» می بیند متفاوت است.
برای توضیح «ış=کار» داریم: ملکه یا مادر آسمان با چرخ خود پشم ریسی میکند. میدانیم که «پشم ریسی کارمادرانه» است.
این زاویه ی نگاه به «آسمان-رنگین کمان-خدا-کار-نقش و قدرت مادر » و مورد gaşan an-na در سومری مطابقت دارد.
ونمونه های بسیار دیگر. در مورد همه ی جوانب زندگی.