Skip to main content

آقای ائلیار, من جهت یافتن

آقای ائلیار, من جهت یافتن
Anonymous

آقای ائلیار, من جهت یافتن جواب آنچه که شما در پی آن هستید, طی 20 سال اخیر مقالات و کتب زیادی به زبان انگلیسی مطالعه کرده ام. اینک شکی ندارم که ما وارث یکی از شاخه های زبانهای سومری هستیم. یکی از دلائلی که به قانع شدن من کمک کرد وجود زبانشناشان فراوانیست که معتقدند که در پروسه رقابت زبانها, یک زبان می میرد و بسیاری از لغات و اصطلاحات خود را به زبان غالب و جدید تحمیل می کند ولیکن هیچ زبانی ساختار بنیادینش متحول نمی شود هرچند ممکن است برخی قواعد گرامری جدید را بیفزاید و بعضی از ضوابط دستورییش را حذف کند. بعبارت ساده تر, از التصاقی به تحلیلی و یا برعکس تبدیل نمی شود.
به اعتقاد من موانعی که در حال حاضر در پذیرش عمومی این حقیقت موجود است عبارتند از:

1- از وراث رشته زبانهای تحلیلی بودن , با توجه به پیشرفتهای اقتصادی-اجتماعی جهان غرب هندو اروپائی, خوش آیند تر و مردم پسندتر از, تعلق به رشته زبانهای سامی و یا التصاقی است و یا بقول بعضیها شیک تر است!!!!. این تصور مختص ایران نبوده و نیست و حتی در اروپا ی 100 سال پیش هم بوده. مثلا تا 90 سال پیش مجارستانیها نمی خواستند باور کنند که هندو اروپائی نیستند و به یک زبان التصاقی که ریشه در شرق دارد, تکلم می کنند. اما نهایتن مجبور به پذیرش آن شدند. هرچند که برخی هنوز هم مقاومت می کنند ولیکن دیگر در اقلیتند و حرفشان خریداری ندارد. مجاری, استونیائی و فنلاندی از شاخه های زبانهای التصاقی هستند

2- سومریها در اثر همزیستی و رقابت با اکدیها, لغات زیادی قرض داده و قرض گرفتند و نهایتن در اکدیهای سامی آسیمیله شدند. امروزه تشخیص اینکه چه چیزی سومری و چه چیزی اکدیست قدری مشکل است و تحقیقات در این خصوص, میتوان گفت که حتی آغاز نشده است. منطقه و وارثان فرهنگ سومری و اکدی از نقطه نظر فرهنگی- اقتصادی هنوز باندازه کافی پیشرفت نکرده اند که از عهده بودجه و نیروی انسانی لازمه برآمده و کاری را که هندواروپائیهای انگلیسی و فرانسوی و غیره نزدیک 200 سال است به پیش می برند, آنها نیز آغاز کنند

3- بدلیل اینکه فاصله ترکی با زبان سومری از نظر زمانی پنج هزار سال است , کلمات, پسوندها, میانوندها و پیشوندها بسیار تغییر یافته اند اما ساختار هر دو زبان همچنان التصاقیست. البته نزدیک به 350 لغت اساسی شبیه ترکی امروز با همان معانی موجود است ولی تصور از خویشاوندی دو زبان در عامه مردم ملموس بودن آن است همانند مثلا انگلیسی و آلمانی. اثبات قرابت ظاهری انگلیسی و آلمانی با 500 سال اختلاف و یا پهلوی میانه 1400 سال پیش با فارسی کتبی 1000 ساله خیلی سخت نیست اما 5000 سال فاصله همواره شک و شبهه های فراوانی را همراه خواهد داشت علی الخصوص زمانیکه مسئله از حیطه زبان به حوزه سیاست کشیده شده باشد.

همانطور که بدرستی اشاره کرده اید در دنیائی زندگی می کنیم که بطرق پیشرفته در غرب و ابتدائی در ایران, جریانات غالب, افکار عمومی را مهندسی کرده و خواسته های خود را بنام حقیقت مطلق در ذهن انسانها حک می کنند. امثال شما کم هستند که قادرند از دایره ای که منطق بظاهر صحیح زمانه کشیده است , پا را فراتر نهند. آینده سازان همین افراد هستند. جالب است که بسیاری از منتقدان ما که در قرن 21 قناری رنگ شده 2500 سال پیش و یا 1400 سال قبل را بنام فیل پذیرفته اند داد سخن از منطق و علم سر داده اند!!!
منتظر مقالات تحقیقاتی جدید شما هستم.
موفق باشید