Skip to main content

رفیق سائل گرامی / اینجانب در

رفیق سائل گرامی / اینجانب در
کیانوش توکلی

رفیق سائل گرامی / اینجانب در باره نامه سرگشاده مهرداد آهنگری به جناب همنشین بهار و اسماعیل وفا یغمایی اظهار نظری نمی کنم (چون چیزی در باره ان نمی دانم )اما در مورد پیشنهادتان همین قدر بگویم که اقای همنشین بهار آکانت ایران گلوبال را در اختیار دارند و می توانند؛ اگر مایل بودند، این گفتگو ها را در سایت بگذارند. شخصا هم این گفتگو ها را تا انجا که در ایران گلوبال منتشر می شد ، دنبال می کردم ، اقای یغمایی اطلاعات جالبی را در رابطه با سازمان مجاهدین و مسعود رجوی ارائه می کردند ؛ پس از اینکه اینجانب نقدی بر این گفتگو نوشتم ؛ بنا بر دلالیل نا معلوم ؛ پس از ان دیگر مطلبی از همنشین بهار در اینجا منتشر نشد.

بنظرمن شخصیت های انقلاب ، مثل خمینی ، رجوی ، کیانوری و فرخ نگهدارنمایندگان سیاسی جریایاناتی بودند که انقلاب 57 را رقم زدند.نقد رهبران مهم است ولی نقد انقلاب نیست . رهبران انقلابی همراه با ایدئولوژی ، سیاست و روان شناسی ان دوران بایستی مورد نقد قرار گیرند . انقلابی که یکی از انگیزه ان مقابله غیر عقلانی با انقلاب سفید شاه بود. فاجعه ای که مردم ایران را بیچاره و کشور را بیش از دهها سال به عقب کشاند . اینگونه است که توده های میلیونی افسوس گذشته را می خورند .هر چند انقلاب در استانه 56 اجتناب نا پذیر بود ولی نیروهای دمکرات می توانستند در هر دوره ای سیاست مقاومت علیه تحکیم پایه های مذهبی حکومت خمینی ایجاد می کردند . دمکرات ها می باید با شاهپور بخیتار در همان دولت 37 روزهراهمی می کردند ، پس از شکست دولت بختیار می بادیست از دولت مهدی بارزگان حمایت می کردند ، پس از استعفای دولت بازرگان می باید از بنی صدر در مقابل خمینی حمایت می شد و در عنین حال می بایست علیه قیام زود هنگام و ماجرا جویانه مجاهدین موضع گیری می شد و رفتار افراطی آنان نکوهش می شد وبا اعدام و شکنجه وحشتناک مجاهدین و دیگر نیروهای ماجراجو افراطی اعتراض جدی می شد . نیروهای دمکرات می باید از حضورعلنی و قانونی تشکل ها و نهاد های مردمی حمایت می شد. . پس از مرگ خمینی می باید نوک تیز حمله علیه رهبری خامنه ای و تقویت نهاد های انتخاباتی در مقابل نهاد های انتصابی در دستور کار مخالفین دمکرات قرار می گرفت . و سرانجام در کش و مکش اصلاح طلبان و بنیادگرایان مذهبی ؛ جناح سوپر ارتجاعی هدف اصلی حمله مخالفین دمکرات قرار می گرفت ؛ مخالفین دمکرات نمی بایستی به هیج وجه در پناه دولت متجاوزو فاشیستی صدام حسین قرار می گرفتند . سرانجام دمکرات ها می بایست در جنبش سبز شرکت فعال می کردند . اینکه نیروهای سیاسی نمی باید از قبل دستان خود را می بستند که تغییرات سیاسی تنها در گرو سرنگونی و یا رفرم «باید» ممکن بدانند.اوضاع جهان ؛ منطقه و ایران چنان پیجیده شده است که هیج نیروی سیاسی آینده نگری نمی تواند اینده را پیش بینی نماید. بلکه می باید روزانه موضع گیری سیاسی می شد و استراتژی ها کلی مقابله با تحکیم پایه های حکومت اسلامی ، تاکیت های ما را تنظیم می نمود.