هننینگ در اول مقالهاش می نویسد: اکنون چند قرنی است که شکلی از زبان ترکی در ایالات شمال غربی ایران، آذربایجان و زنجان، به صورت زبان عامه درآمده است. داستان چگونگی نفوذ تدریجی قبایل ترک به این مناطق و، به تبع آن، عقب نشینی و ناپدید شدن نهایی سکنۀ پیشین ناحیه و زبان آنها را مورخ ایرانی، سید احمد کسروی، از روی اسناد و آثار تاریخی پی جویی کرده است. جریان مذکور در سدۀ یازدهم میلادی شروع شده و در آغاز سدۀ شانزدهم به پایان رسیده است. همه همداستانند، و درواقع هیچ گونه تردید جدی در این مورد وجود ندارد، که پیش از ورود ترکان، مردم آذربایجان و زنجان نیز، همانند مردم سایر مناطق ایران، به زبانهای ایرانی گفتگو میکردند.
در ادامۀ مقاله از لمان هوپت یاد می کند که در سال 1898 متوجه گویش مخصوص گلین قیه شده بود که گونه ای از گویش هرزنی است. سپس از ماهیار نوابی تشکر می کند که یادداشت هایش را دربارۀ گویش
وقتی هنینگ از زبانهای ایرانی صحبت می کند، نباید از آن فقط زبان فارسی را استنباط کرد. فارسی یکی از زبان های ایرانی است. تالشی، تاتی، هرزنی، زازایی، سمنانی، دیلمی، آذری و ... جزو زبانهای ایرانی اند. منظور هنینگ این است که زبان قدیم آذربایجان معلوم نیست کدامیک از این زبانهای ایرانی بوده است. اما اینکه زبانی ایرانی بوده، شکی در آن نیست. طبیعی هم هست. حتی در جایی از مقاله اش یادآوری می کند که واژه های ایرانی از طریق زبان ایرانی آذربایجان به زبان ارمنی راه پیدا کرده است. چون آذربایجان در همسایگی ارمنستان است.