Skip to main content

ضمنا یک دوستی هم از مقالۀ

ضمنا یک دوستی هم از مقالۀ
محمدرضا لوایی

ضمنا یک دوستی هم از مقالۀ چندین سال بنده کپی برداشته و عین متن مرا با کمی تغییر تبدیل به مقاله کرده است که بهتر بود به متن بنده اشاره می کرد. نام مقالۀ من " ماهی سیاه و صمد زادۀ اضطراب جهانند". در لینک زیر می توانید بخوانید. و اساس متنی که از روی آن کپی برداشته شده این است: " اگر مثل رولان بارت٬ خواننده را همه کاره تلقی کرده و تولد خواننده را مساوی با مرگ نویسنده بدانیم در آن صورت من در اندیشهٔ آخر داستان ماهی سیاه خواهم بود۰ یک ماهی قرمز که در فکر دریاست۰ این یکی در دریا٬ به دریا می اندیشد۰ و البته بالای سرش ماهیخواری از درد به خود می پیچد و شلپ – شلپ افتادن و برخاستنش هنوز هم وحشت انگیز است۰ ماهی قرمز به خوبی می داند که این به پیچ پیچه انداختن با عمل آنهایی که نسخهٔ حلزون پیچ پیچه را پیچیدند فرق می کند۰ آنها ذلت پرسش و جهل را به خوبی

http://www.azer-online.com/azer/?p=24163

آنها ذلت پرسش و جهل را به خوبی درک کرده اند۰ هرکس بالاتر از فهم آنها بایستد مردنی است۰ از این استبداد که معتاد بلعیدن است و بزرگترین نقطهٔ قوت و ضعفش نیز همین می باشد چرا باید غیرمستقیم دفاع کرد؟ بگذار برای یک بار هم که شده٬ یک ماهی را با خنجرش ببلعد۰ این خنجر اشتهای استبداد زده ها را کور می کند..."