Skip to main content

1- فعل گزاردن =ترجمه کردن :

1- فعل گزاردن =ترجمه کردن :
آ. ائلیار

1- فعل گزاردن =ترجمه کردن : منبع فرهنگ بزرگ سخن- دکتر حسن انوری -ضمن اینکه معانی زیادی دارد.
اینجا در رابطه با ترجمه آمده، و اشاره به برگرداندن=ترجمه کردن، دارد.
برابر گزاری در جمله ی من یعنی ترجمه ی برابر واژه ی بیگانه . ترجمه ی برابر به برابر. و فرق دارد با ترجمه ی معنی به معنی.
اینجا: برابرگزاری= برابر برگردانی
- از مصدر مذکور : گزارنده =مترجم
فعل نهادن ، گذاشتن، گذاردن را هم میتوان استفاده کرد اما برای منظور من مناسب نیستند. اینها ربطی به «برابر برگردانی» یا بر گرداندن ندارند. افعال مذکور فاقد مفهوم «ترجمه» اند.تنها «جایگزینی» را نشان میدهند.
-نوشته ام : « «قلمن »=[عده ی] قلیلی یا کمی
در ترجمه ی شاطر « ازآنهایی که» به جای آن نشسته.»
اینجا ترجمه «معنی به معنی» یا اصطلاحاً «تحت اللفظی» صورت نگرفته ، برابرگزاری شده ؛ که در شعر و داستان اشکال ندارد،
زیباست.

اما در اسناد ترجمه ی تحت اللفظی بیشتر رایج است.چرا که «دقیق» است. کم تولید برداشت غلط میکند.
-من «ارمنیه» را ارمنستان ننوشته ام . چون ارمنستان معنی امروزی دارد و برابر ارمنیه نیست. ارمنیه = جاهای ارمنی نشین.
که فرق دارد با ارمنستان.
-«اهل» را اهالی و یا مردم ننوشته ام چون واژه ی «اهل» مد نظر نویسنده است. نه چیز دیگر. نویسنده آگاهانه از «ناس یا الناس» استفاده نکرده . «مردم» معنی امروزی دارد ، «اهل آذربایجان» الزاماً به معنی «مردم آذربایجان» نیست. دو «ایده و تصور» جداگانه و غیر برابر درمیان است. ارمنیه=ارمنستان غلط است. چرا که ایده ی نویسنده از این واژه = «جاهای ارمنی نشین» است.
دو ایده و تصور متفاوت و حتی متضاداند. این مسئله در مورد «اهل» و «مردم » هم صدق میکند. مترجم لازم است ما را به «ایده»-ی دیروز نزدیک کند نه اینکه «فکر دیروز» را به امروز؛ که تولید اندیشه و تصور نادرست و دور از واقعیت تاریخی میکند.

2 - اسناد =جمع سند. اینجا اشاره به متن عربی و جمله های آن است که به عنوان سند و اسناد ارائه شده و مورد بحث است.
«جمله ها» به عنوان «اسناد» در نظر گرفته شده. چون تحت عنوان سند های تاریخی مورد بحث اند.

3- در نوشته های من دهها و شاید صد ها اشکال ادبی و غیره وجود دارد ولی وقتی روی «کلمات و جملات» صحبت میکنیم، و بعد از« بحث و تحقیق و اندیشه » نظر میدهیم اصولا نباید به برخی چیزها بی توجهی نمود.

4- درص. دیالوگ سایت کسی «رفیق و پروفسور» کسی نیست. علاقمندان میخواهند دوستانه در دیالوگ شرکت کنند.
من نه شما را میشناسم و نه دیگران را. آنچه شناخته شده است همین جملات است و بس. سعی میشود حدالمقدور نزیک به واقعیت باشند.
5- نوشتید:«می‌خواهید بحث را منحرف کنید.» بحث دقیقا روی موضوع ست: «درست نویسی -درست خوانی و ترجمه ی صحیح».
-«با ننه من غریبم بازی»
-کسی از «بابا و ننه» و «غریب» بودن حرفی نزده . بدون «فاکت» سخن میگویید! خطا نیست؟
نه، منظورتان این است که «بیخود از «تبعیض» سخن نگوییم. چنین چیزی نبوده و نیست».
بله، حق با شماست. «همه چیز گل و کلاب» است.
مردم شیرمرغ می نوشند، و گرگ و گوسفند درآغوش هم مشغول معاشقه اند.
ترکی نویسان آذربایجان در صف نوبل خوابشان برده و دانشگاه های دیارآتش 30 میلیون فارغ التحصل عرضه کرده.
برچشم بد لعنت.

«می‌خواهید افکار عوامانۀ خودتان را به عده‌ای ساده لوح بقبولانید.»
- «افکار عوامانه» ! کدام «گزاره ی من» نادرسته،عوامانه است و به چه دلیل؟ اگر اثبات کنید ممنون میشوم. بدون اثبات، اتهام «عوامانه بودن» بزنید نشانه ی «فرهنگ عوامانه» -ی شما نیست؟
«عده ای ساده لوح»! آیا فکر میکنید در «دنیای انترنت» که میتوان «مو را از ماست» بیرون کشید، کسی « لوحش ساده» میماند که «سخن بی دلیل و مدرک و بدون اثبات» را بپذیرد؟ یا شما هنوز در 60 سال پیش هستید؟
«تفکر و رفتار و کاراکتر» شما نشان میدهد که « دریغا! هنوز در دیروزید.»

6-آیا نابرابری خواهی عوامانه است یا برابری خواهی؟

اگراثبات کنید «همین نابرابری که هست خوب و درست و به سود است، و برابری خواهی خطاست، چشم منهم می پذیرم و هرگز از برابری خواهی دفاع نمیکنم». به شرطی که «با دلیل و منطق اثبات کنید.»
بفرمایید دلایل خودتان را روی میز بگذارید سنجیده شود.

7- بر طبق اصل اساسی "یاسای طلایی" ماهی سیاه کوچولو:
« ترکی را پاس داریم-فارسی را زاپاس!»
زبان فارسی برای من یک زبان غریبه است ، مثل دیگر زبانها.
ضمن احترام به همه ی زبانها فعلا مجبورم با «زاپاس» کارکنم.
و آنچه دربالا آمد، و در سطور جاری ست، از همین گوشه است.
تا چه قبول افتد و چه در نظرآید.