دوست گرامی ، جناب ناصر شفیق !
Anonymous
دوست گرامی ، جناب ناصر شفیق !
پیش از پرداختن به فرمایش شما ، باید خدمتتان عرض کنم که صفت « دانشی مرد » که ( از سر لطف ) به من ارزانی فرمودید ، برایم بسیار ثقیل است . به قول اخوان ثالث : « هیچم و چیزی کم » .
دو دیگر آنکه ، حق با شماست. با آن واژگان در مورد ژان کلنز نوشتن ، پسندیده نیست.گرچه( در میان برخی اوستا شناسان نامدار ) چنین تعبیری در مورد او رایج است.
در مورد دانش گسترده ، حجم بالای تألیفات و ذهن جستوجو گر و شکاک ژان کلنز نیز ، به هیچ وجه نمیتوان تردید کرد. اما، اینکه ایشان هر از گاه ، به محض دست یافتن به سندی جدید و دریافتی نو در زمینهی اوستا شناسی ، یکباره طاقت از کف میدهد و شتابزده همه ی ادعاهای پیشین خود را زیر سئوال می بَرَد، در دنیای پژوهش ، غیر متعارف و جنجالی ارزیابی میشود.
این مهم نیست که زرتشت شخصیتی افسانهای است. همین تلقی در مورد عیسی مسیح و بودا و برخی دیگر از شخصیتهای تاریخی نیز وجود دارد. بحث بر سر این است که مقالهای تخصصی ( و در عین حال تحریک کننده )از این دست، در ایرانگلوبال چه می کند؟
همانطور که اشاره کردید ، حدود هشت سال پیش ، کتایی از ژان کلنز، زیر عنوان «مقالاتی در باره زرتشت و دین زرتشتی» از سوی احمد رضا قائم مقامی به فارسی ترجمه شد و انتشارات فرزان آنرا در «مجموعه مطالعات ایران باستان»، در ایران منتشر کرده است.
پس از حدود هشت سال از نشر این کتاب و آشنایی فارسی زبانان با دیدگاههای نو ِ ژان کلنز ( : این که زرتشت، وجودی افسانهای است ، این که خالق و نویسنده گاتها نیست و... ) آقای مناف زاده ( برنامه ساز رادیو فرانسه ) مطالب مندرج در این کتاب را ، در قالب نوشتهای رادیویی ، با نثر و بیانی جهت دار تنظیم میکند و در تاریخ ۹ مه ۲۰۱۴ بر سر آنتن میبرد.
من به شما توصیه می کنم، ویدئوی زیر را ار نظر بگذرانید :
https://www.youtube.com/watch?v=cJP5_AaMR7s
بر آن نیستم که از ناشر این مقاله ،خرده بگیرم .ایشان ( به قول معروف) عاقل و بالغ و مختار و آزاد است.
معذالک ، میبینم نوشته هایی از این دست(که هر دو طرف درگیر در مناقشه ای سابقه دار ، در ایرانگلوبال منتشر میکنند ) تنها انگیزه اش ، از میدان به در بردن حریف و به قول جو ان ها « رو کم کنی » است و نه تمرین دموکراسی و افزودن توان علمی کاربران. و گرنه ، حجم بالای مقالات تاریخی و علمی و... منتشر شده در ایرانگلوبال، باید از بسیاری از کاربران، علامه ی دهر می شاخت.
به علاوه ، شک در میراث فکری و فرهنگی ،کاری پسندیده است. اما آنگاه که برخی ، از هر شکی در میراث فکری ما ، در راستای انکار موجدیت و گذشته ی ما بهره میبرند و با تکرار آن ، ناسازه هایی را ( به نام واقعیتهای تاریخی ) در مورد ما نشر می دهند، باید از خوشخیالی بیرون آمد و کمی محتاط بود.
روزگار به شما خوش