Skip to main content

همایون سنجری گرامی، یادم آمد

همایون سنجری گرامی، یادم آمد
Anonymous

همایون سنجری گرامی، یادم آمد در باره آقای قابوسی در سایت اخبار روز کامنتی نوشتم که شاید برای شما هم جالب باشد:
اگر آقای "ف. قابوسی" همان جناب پروفسور دکتر قابوسی باشد، یادم هست که در مقاله ای نوشته بود: «فردوسی شاعر قرون وسطائی می گوید "چو ایران نباشد تن من مباد/به این بوم و بر زنده یک تن مباد"» و البته نتیجه های ایدئولوژیک و هدفمند از این شعر فردوسی می گیرد (دکتر فرهاد قابوسی "عناصر خرد و علائم غریزه"، اخبار روز):
«طبق فتوای ( ! ) شاعر قرون وسطائی فردوسی که "چو ایران مباشد تن من مباد" از حق جهانی ( ! ) حیات محرومند ».
نویسنده که آدمیت و دیگران را متهم به بی دقتی و تحریف می کند، خودش شعری را به فردوسی نسبت می دهد که در هیچکدام از نسخه های شاهنامه موجود نیست.
همچنین:
بحث بر سر این نیست که آیا این بیت اصیل است یا الحاقی، بحث بر سر این است که شما اگر همه پانزده نسخه معتبر شاهنامه را

زیرورو کنید هم، چنین بیتی را پیدا نمی کنید که بر سر جعلی یا حقیقی بودنش بحث کنید. پس در مورد آقای قابوسی فرضیه بیشتر نداریم:
۱. ایشان نسخه ای از شاهنامه در دست دارد که در آن این بیت را می شود پیدا کرد.
۲. ایشان این بیت را خودش نخوانده و از این و آن شنیده و در مقاله اش آورده است.

در حالت (۱) با یک کشف ادبی بسیار مهم سروکار خواهیم داشت، زیرا تعداد نسخه های معتبر شاهنامه به ۱۶ عدد خواهد رسید.
در حالت (۲) که مورد نظر من است، آقای قابوسی خود متهم به اتهامی بسیار بزرگتر از آنی خواهد شد که به آدمیت و دیگران وارد کرده است. اگر آنها سخن مستند هگل را تحریف کرده اند، آقای قابوسی یک بیت جعلی (غیر مستند) را به فردوسی نسبت داده و از آن نتایج محیرالقول گرفته است.
از آن گذشته نگاه ایدئولوژیک و غیر تاریخی آقای قابوسی خودش را در آنجایی نشان می دهد که فردوسی را "شاعر قرون وسطائی" می نامد. این درست که در زمان فردوسی اروپا در تاریکی قرون وسطی دست و پا می زد، ولی فردوسی اروپایی نبود و اهل خراسان بود و زمان او نه تنها قرون وسطای ایران نیست، بلکه درخشانترین دوره تاریخی این کشور بلحاظ علم و ادب و فرهنگ بشمار می رود. تقریبا همه چهره هایی که ما به آنها افتخار می کنیم، از فارابی و بیرونی و رازی و سهروردی و غزالی و بیهقی و ابن سینا و ... همه و همه محصول همین "قرون وسطی" هستند (قرون یعنی قرنها، یعنی حد اقل یک دوره دویست ساله).

در باره ابن حوقل هم داستان همین است. من عربی دان نیستم و تا جایی که می دانم جناب پروفسور هم عربی نمی داند (ولی مصر است که تنها و تنها ترجمه او درست است!!!). علاوه بر آن ترجمه سخن ابن حوقل هرچه هم باشد، از آن "ترک" بودن ساکنان آذربایجان بیرون نمی آید. حالا ببینید چه کسانی به دیگران اتهام جعل می زنند،
چه کسی جاعل بزرگتری است؟
کسی که یک جمله واقعا موجود را (بر فرض محال) غلط ترجمه می کند،
یا کسی که یک بیت ناموجود را به یک متفکر بزرگ نسبت می دهد و بر اساس آن قضاوت می کند؟

شاد باشید