آقای سنجری گرامی، با تشکر از

ورق پاره می نامد و به این ترتیب پا در جای پای احمدی نژاد می گذارد. بیگانگی این تفکر و پیروانش با جهان مدرن چنان است که شما می توانید با استفاده از چند تکنیک ساده روانشناسی آنها را وادار کنید که نیات حقیقی خود را بی پرده آشکار کنند. کسی که تا بحال دم از دوستی خلقها و برابری همه انسانها می زد، حالا می خواهد از کوچه فدرالیسم به خیابان جدائی برسد. شما می توانید دهها ایراد بنیادی از این حضرات بگیرید، ولی از آنها جوابی نخواهید گرفت، زیرا شهامت اخلاقی هم از آن واژه هایی است که عشیره‌پرستان با آن بیگانه اند. تاکتیک اینها بسیار بدوی است:
1) اول ادعاهای بی پایه و گزاف مطرح می کنند،
2) اگر کسی گریبانشان را بگیرد و از آنها سند بخواهد، آنقدر خود را به نشنیدن می زنند، تا موضوع فراموش شود.
3) بعد از اینکه آبها از آسیاب افتاد، با یک ادعای محیرالقول جدید دوباره ظاهر می شوند تا جنگ فرسایشی ادامه پیدا کند.
با کمال تأسف باید گفت عقمباندگی فرهنگی گریبانگیر همه مردم ایران است و نه عارف و عمی می شناسد و نه ترک و فارس. فاجعه از آنجا شروع می شود که نژادپرستان سعی می کنند با توسل به تیترهای دانشگاهی (که گاه دکتر است و یا پروفسور!) به تفکرات عقبمانده و ضدانسانی خود رنگ و بوی مدرنیسم بدهند و متأسفانه تر ایران گلوبال هم بدلیل سابقه چپ گردانندگانش تریبون بسیار مناسبی برای ترویج نفرت پراکنی قومی زار نقاب تحقیق آکادمیک شده است. چپ ایرانی همیشه با موجودیت این کشور دچار مشکل بوده است.
با تشکر از شما برای نوشته های روشنگرانه.