Skip to main content

فردی بنام yaradiciliq می گوید

فردی بنام yaradiciliq می گوید
Anonymous

فردی بنام yaradiciliq می گوید آچ و آچار ترکی است و فارسی ضعیف است و... این مطلب را بخواند بلکه بداند:
آچ - چار و آچار مثل بیشتر لغات ترکی از فارسی گرفته شده است. آچ - چار - چاره - بی چاره - دوچار - آچار - چیره - چهار، حتی چرم - چرخ و چرب همه فارسی و از یک ریشه هستند است. پسوند آر - اور - ر - ئر و ... مربوط به فارسی می باشد مثل رفتار و گفتار و ...

پدر و مادر و پسر و دختر و خواهر همه دارای پسوند اسم فاعل ساز- ار- هستند. پدر = پاد ( نگهبانی کردن) + ار = پدر یعنی نگهبان خانواده . مادر = ماد ( افزودن و اضافه کردن) + پسوند اسم فاعل ساز (ار) = مادر یعنی کسی که با فرزندآوری خانواده را افزایش می دهد. چادر فارسی که در انگلیسی شاتر می گویند اسم فاعل بمعنی پوشاننده می باشد( چتر تلفظ دیگری از چادر است. چت + پسوند ر. چتر فارسی به عربی رفته و از آنجا که عربها چ ندارند بجای آن ستر می گویند.
چا و چار و چر بمعنی باز - نرم و هموار - سبک و مشابه آن می باشد. چا و چر و چار بنا به راحتی تلفظ پیشوند - آ - می گیرد ( مثل وار و آوار- رام و آرام) و میشود آچر و آچار ( راه چاره یعنی راه باز و رها شدن از گرفتاری - چاره چیست یعنی وسیله بازکننده گرفتاری چیست)
در فارسی پسوندهای مختلف داریم مثل - ر ( آر - اور و ..) - م - ب - ک( ق) و گ که به بن فعل اضافه میشود و اسم و صفت و ... می سازد. مثلا بر ( برآمدن) + گ = برگ یعنی برآمدگی شاخه . شه یا شاه بمعنی بزرگ و بزرگ شدن و بلند و بلند کردن و بلند شدن + ر = شهر ( روستای بزرگ - اماکنی که بر بلندی می ساختند و ...)
پیشوند دو یا دوش در فارسی معکوس کننده است. چار یا آچار بمعنی باز - آزاد و رها ---> دوچار یعنی بسته و گرفتار. می گوییم فلانی دوچار بیماری است یعنی گرفتار بیماری است. دوشمن یعنی ضد یا مخالف من ( دوش + من = دوشمن که بمرور دشمن گفته میشود. دوشنام و دوشوار از همین قاعده پیروی می کنند.
چار با تلفظ چر پسوند اسم ساز - م - می گیرد و می شود چرم که به معنی صاف و هموار است و به پوست دباغی شده که صاف و هموار است در مقابل پوست اولیه که ناهموار و ناصاف است گفته میشود. ( صف و صاف عربی و سافت انگلیسی از فارسی گرفته شده از سافتن و سفتن بمعنی ساییدن و هموار کردن. سفره هم فارسی است که از سف + ر یا ره ساخته شده مثل نمره که نام ره بوده و شده نمره) در فارسی پسوندهای مختلف داریم مثل ر ( آر - ار و ..) - م - ب - ک( ق) و گ که به بن فعل اضافه میشود و اسم و صفت و ... می سازد. مثلا بر ( برآمدن) + گ = برگ یعنی برآمدگی شاخه
چار و چر(فتحه روی چ) مثل اکثر بن فعل فارسی وقتی بجای حرکت آ یا فتحه ، ضمه یا کسره می گیرد معنی آن عکس میشود. چر( کسره روی چ) عکس چار است یعنی سخت و بسته و امثال آن . واژه چرا( کسره روی چ) در فارسی یعنی مخالفت و بستن و مانع شدن سخن و حرفی. در حالیکه چرا( فتحه روی چ) بمعنی آزادی و رهایی و همواری و موافقت و باز بودن و این معانی است. چر و چریدن = چرای دام بمعنی باز کردن و آزاد گذاشتن حیوانات در صحرا و دشت - ( چار + گاه ) = چراگاه( فتحه روی چ) بمعنی جایگاه چرا یعنی محل باز و آزاد و رها شدن دامها در دشت و صحرا
اینهمه واژه همریشه و هم خانواده در فارسی با چا و آچ و چار و آچار داریم در حالیکه در ترکی فقط آچ استفاده میشود حتی آچار در استانبولی کاربردی ندارد و آنرا ترکهای اذری از ایرانیان گرفته اند. حالا بنظر شما آچ و آچار فارسی است یا ترکی؟ در باره تمام زبان ترکی همین وضع حاکم است و اگر کسی حوصله داشته باشد می تواند ثابت کند ترکی از روی فارسی ساخته شده است. حتی واژه ترک یا آذربایجان تنها در فارسی معنی دارد.
از نظر ساخت فعل از اسم و صفت، ماسیدن و خشکیدن و پلاسیدن و نامیدن و شمردن و آرامیدن و خروشیدن و رقصیدن و امثال آن داریم و براحتی می توان آنرا به دیگر اسم و صفتها نیز گسترش داد. فقط باید گوش مردم را به شنیدن آن عادت داد. مثل واژه زنگیدن که الان در بین جوانها باب شده.
از نظر شمار فعل ساده بارها در همین کامنتها دیگرانی جواب شما را داده اند.