Skip to main content

ادامه:

ادامه:
آ. ائلیار

ادامه:
اگر بین من و ما ارتباطی ایجاد شود که «مای سیستمی»-مای دوم( سیستم در خدمت اجتماع و انسان) - را تولید کند در آن صورت «من و سیستم و اجتماع» هر کدام ضمن استقلال خود در ترکیب میتوانند به یک «نظم انسانی و اجتماعی» دست یابند. و بیگانگی سیستم با افراد و افراد نسبت به یکدیگر از میان برخیزد. روشن است که رسیدن به این هدفها تنها به صورت اجتماعی ممکن است. نه گروهی و فردی. نیاز به شرکت همه ی مردم هست در تعیین چگونگی سرنوشت خود. و رهایی از بیگانگی عمومی و بیگانگی با خود.
من و تو و ما در نوشته های کافکا مطرح شده و او اگویسم ایجاذ شده توسط سیستم را بخوبی نشان میدهد.
از ذکر مثالها در میگذرم که نوشته مختصر شود .

متد بر خود به آثار کافکا

گفتیم
انسانها با سیستم بیگانه و با خودشان بیگانه میشوند.. در خانواده- در عشق و دوستی و در شغل و کار و...
در این میان ادبیات میکوشد از راه ایده-محتوا - و اشکال هنری-قالب- در ایجاد زندگی زیبا یاری کند. با نشان دادن زشتی ها، پوچی ها، گندیدگی ها، بیگانگی ها ، و زیبایی ها و مبارزات.
با دو متد به کافکا و آثارش برخورد میکنند:
1- با توجه به زندگی شخصی- مثل نویسنده آلمانی Fingerhut و برخی های دیگر.
2- با توجه به ایده و کار هنری.مثل برخی نقادان .
الف - برخی ها زندگی کافکا را در نظر گرفته میگویند : او مریض، تحت اقتدار پدر ، شکست خورده در عشق،گریزان و بیگانه با محیط، یهودی تحت تبعیض و فشار، بی علاقه به شغل خود بود و بر این زمینه آثاری که نوشته بازتاب زندگی شخصی بد اوست. و از این رو نیز این نوشته ها یأس آلود اند.

ب- نظر دیگر میگوید کافکا و هر نویسنده ی بزرگ دیگر بر اساس زندگی و تجارب خود و دیگران ، محیط را به شکل هنری و عموم بشری بازتاب میدهد . اینجا تعیین کنند برای کیفیت نوشته «عناصر هنری و عموم بشری» ست نه زندگی شخصی. هر چند که زندگی شخصی نویسنده در آثار او تأثیر گذار است.

درست است که کافکا زندگی خوبی نداشت ولی ندیدن عناصر عموم بشری و هنر ی آثار او به معنای آن است که ما به دیدگاه ناقص الف بغلتیم. و عمل کرد سیستم جامعه را فراموش نماییم.

دیگاه ب در حقیقت سنتز زندگی شخصی و زندگی عمومی ست و نسبت به نظر اول کامل است. متد اول دید علمی نیست. چرا که عناصر هنری و عموم بشری را ندیده میگیرد. دنیای هنری دنیایی ست که از نو خلق میشود. هرچند از دنیای واقعی یا خیالی آب میخورد.

کافکا در آغار به اکپریونیسم توجه داشت ولی عمدتاً آثار او را می توان جزء مکتب ادبی سمبلیسم نامید.
او برای به کار گیری سمبل ها آنها را به دقت مهندسی میکند: مانند تعداد چیزهایی که سه عدد هستند. درها. آدمها و... در مسخ. یا سمبل به کار گیری نام فلیسه و تعداد حروف در نام قهرمان داستان -یا نزدیکی معنی دهقان و کشتزار در نام خانوادگی. Felice Bauer در ارتباط با نام قهرمان داستان حکم (Das Urteil)؛ فريدا براندنفلد (Frieda Brandenfeld) ؛ یا نوشتن قسمت های غیر ردیفی در رمان. مثلا نوشتن فصل اول داستان بعد آخر آن. و بعد قسمتهای میانی. و غیره.
----
منابع مراجعه شده= Baxılmış qaynaqlar
0-Jürgen Habermas:Der philosophische Diskurs der Moderne
Modernin Fəlsəfî Diskursi=
1- : پیام کافکا -هدایت=S.Hedayət: Kafkanın peyğamı
2- بیگانگی درآثار کافکا- م. فلکی M. Fələki: Özgəlik, Kafkanın əsərlərində
3- Çevrilmə=Die Verwandlung
4-Qəsr=Das Schloß
5-Məhkəmə prosesi=Der Prozess
6-Ac sənətçi =Ein Hungerkünstler
7-Hökm=Das Urteil
8-Atama məktub =Brief an den Vater
9-Qətl =Der Mord
Cəza koloniyasında =In der Strafkolonie-10
Kənd həkimi =Ein Landarzt-11
12- ...Və sa