Skip to main content

قنبری عزیز

قنبری عزیز
آ. ائلیار

قنبری عزیز
ممنون از زحمتهای شما . داستان خوبی ست. امیدوارم داستانهای دیگری هم از شما بخوانیم.
در زیر به بهانه ی نوشته ی شما به مشکلات عمومی خودمان در مورد نوشتن اشاره میکنم . باشد که با همت دیگر علاقمندان بحث کامل تر شود.

1- oxul= məd(i)rəsə =اوکول( ترکیه): ما واژه ی مدرسه یا مدیرسه را استعمال میکنیم.
öyrənci=دانشجو: اویرنجی را میتوان به جای دانشجو استعمال کرد.ولی نه به جای دانش آموز.
şagerd=ya: şayıd=şayıt= دانش آموز
- «عزيز اوشاقلار اوجور كى بيلير«سينيز» قيش گلير،باخساز قيريخ شيشه( لر lazım dəyil)واريميزدى كى كلاس لارى داها سويوخ ائلير،نفتيميز يوخدور،بعضى بخارى لرين تعميره احتياجى وار!بو نقصانلارين و بو سويوخ قيشين قاباغيندا كى سيز عزيزلريميزين تحصيلينه مانع اولور،پولوموزدا يوخدور.بلكه سيز بونلارى بيلمه غه گره ك يوخ..»
2- در این پاراگراف مشکل همه ی ما در نوشتن دیالوگ دیده میشود:
راه چاره :
- شیوه ی صحبت کاراکتر لازم است منتقل شود. نه شیوه ی صحبت نویسنده. ناظم مدرسه به فارسی حرف میزند. میتوان ترجمه را داخل پارانتز آورد. یا اینکه:
-او همانطور که در خارج از مدرسه ترکی حرف میزند صحبت اش قید میشود. به لهجه ی خودش.
-یا نیمه لهجه ای نیمه کتابی می توان نوشت . با حفظ لهجه ناظم. آوردن «bilirsiniz » بعد نوشتن «bilməğə» که لهجه ای ست مشکل ایجاد میکند. با بیلیر سیز- بیلمه غه ؛ مشکل رفع میشود. یا باید همه ی داستان را « کتابی» نوشت که خلاف رئالیتت است. راه چاره: دیالوک لهجه ای - سخن نویسنده کتابی. اما با زبان یکدست. نه 3 لهجه ی ترکی باکو-استانبول-جنوب را قاطی هم کنیم. این کار را در داستان نمی توان انجام داد. زبان داستان را خراب میکند. زبان داستان زبان مقاله نیست.
گرچه در زبان مقاله هم لازم است یکدستی رعایت شود.
- در داستان رئال از شیوه های بالا استفاده میشود. اما در متن داستانی غیر رئال نویسنده هم دیالوگ و هم توضیح خود را می تواند کتابی بنویسد. اما از یک زبان لازم است استفاده کند. نه ترکی ترکیه را قاطی ترکی آذربایجان کند. متن رمان «منیم آدیم قیر میزی» از اورهان پاموک را ببینید. در انترنیت هست که به ترکی آذربایجان ترجمه کرده اند. زبانش آموزنده است.
http://vivo-book.com/index.html#
- در زبان شمال اگر کلمات روسی و اصطلاحات خاص لهجه ای آنها را کنار بگذاریم و به جایشان واژه های خودمان را استعمال کنیم مشکل حل میشود.
- زبان نوشته را چند چیز مشخص میکند:
1- زبان کاراکتر( می تواند تحصیل کرده ی ترکیه یا باکو یا ایران باشد) -روشنفکر یا عامی باشد.
2- زبان خواننده( طرف مخاطب)
3- زبان نویسنده که یک دست است.
4- زبان مکتب ادبی
این 4 تا را باید در متن با هم ترکیب کرد و هر کدام را به جای خود به کارگرفت.
-----
- پشت هر کلمه که به کار میگیریم «منطق» خوابیده. منطق شرایط . نویسنده تابع شرایط است. قلمی که آنرا ندیده بگیرد
اشکال اساسی دارد که باید رفع کند.
----
کی - و
-کی از فارسی آمده تا می توان لازم است در جملات آنرا کم کرد. و کوشید حدالامکان بدون «کی» نوشت.
- خیلی از «و» ها را میتوان با کاما حذف کرد.
- استعمال mi و مانند هایش بستگی به شرایط دارد. با توجه به این نکته که در زبان جنوب حذف شده.
siniz به جای siz باز بستگی به شرایط دارد. ما در جملات siz به کار می بریم. در شعر و در نثر «بدون شرایط» می توان siniz نوشت. یا نسبت به مخاطب. نثر داستانی بدون شرایط معمولا به سمبولیسم مربوط است. که کلا زبان نویسنده استعمال میشود.
dir و مانند هایش در زبان محاوره ی جنوب حذف شده. می توان در سخن نویسنده به کارگرفت . در جملات استمراری.
---------
برای داستان نویسی پیشنهاد میکنم دو کتاب « اصول داستانویسی تألیف ایراهیم یونسی» و «کتاب مکتبهای ادبی» تألیف حسینی
حتماً مطالعه شود. جهت آگاهی پایه ای.
--------
در کل رعایت نسبی این مسایل هنگام نوشتن راحت نیست به تمرین زیاد احتیاج دارد.