Skip to main content

سالام قالانی

سالام قالانی
Anonymous

سالام قالانی
به اسقاط رژیم سرهنگ قذافی موجب شد تا دیدگاهها در مورد آنچه که حکومت های دست نشانده در جهان عرب خوانده می شدند تغییر کند. یکی از اولین افرادی که در مورد وقوع انقلاب های عربی هشدار داد بشار اسد رییس جمهور فعلی اما نامشروع سوریه بود.
در پی این حوادث رهبر جمهوری اسلامی از اسقاط دیکتاتوری های سنی مذهب منطقه "با خطبه های عربی" استقبال نمود. اما دیری نپایید که امواج این بحران به یکی از متحدان کلیدی ایران رسید. جوانی که به عنوان یک پزشک روشنفکر مطرح بود و عده ی زیادی از بازیگران منطقه ای انتظار آن را نداشتند که "چنین فرد خوش مشربی" که به تازگی در هماهنگی با "سیاست بدون تنش(تنش در حد صفر) با همسایگان تورکیه" که معمار آن کسی جز احمد داوود اوغلو نبود و با این کشور در صدد تجدید روابط بر اساس احترام متقابل و اعتماد بود تا این حد مقاومت نماید و بر اریکه ی اقتدار خود بچسبد.

ورق برگشت و در چشم بر هم زدنی انقلاب های مترقی عربی به عنوان "فوران احساسات فرو خفته ی ملت های خسته از استبداد عرب" مطرح شدند. غرب در کمال ناباوری مخالفین سوری را تنها گذاشت و خیابان های این کشور به سرعت به صحنه ی جنگ نبروهای ایتبدادی اما لاییسم دولتی با "اسلامگرایان افراطی سنی مذهب" بدل شد. رژیم بعثی سوریه به "عنوان قطب تشیع" تلقی سد و مخالفین وی "به عنوان قطب تسنن" حلول نمودند.
سرمایه گزاری های عظیم ایران در مورد سوریه به قبل از این حوادث باز می گردند. سوریه تنها کشور عرب منطقه بود که از جمهوری اسلامی در جنگ هشت ساله ی ایران و عراق دفاع کرده بود. ایران نیاز داشت تا بدهی خود به خاندان اسد را بپردازد از سوی دیگر این کشور به کانالی برای دستیابی ایران به لبنان و سرزمینهای اسراییلی-فلسطینی تبدیل شده بود. سقوط رژیم صدام و ظهور شیعیان تحت نفوذ ایران در عراق نیز به این امر دامن زده بود. سوریه به لحاظ اقتصادی نیز به جمهوری اسلامی با وام های بدون مدت بدهکار شده بود.
رژیم اسد تصمیم گرفت تا در جبهه ی ایران جای بگیرد جایی که ایران از آن به عنوان "محور مقاومت" یاد می کرد و مخالفین ایران و کشور های سنی از آن به عنوان "کمربند ایدئولوژیک شیعی" یاد می کردند. این مطلب صراحتا از سوی داوود اوغلو طراح سیاست خارجی تورکیه مطرح شده بود. دو قطبی شدن منطقه بر اساس مذهب جنبه ی دینی نداشت زیرا علویان سوریه به لحاظ اعتقادی با تشیع ایران ارتباط چندانی نداشتند اما آنان اقلیت حاکم بر سنی مذهبان سوریه و مخالفان سیاسی این مذهب بودند. امری که در معادلات قدرت نا گزیر دولت علوی مذهبان اما لاییک سوریه را در کنار ایران قرار می داد.
در این میان تورکیه متوجه شد که برای گسیختن این کمربند ایدئولوژیک و نفوذ در جهان عرب در مرزهای خاورمیانه ای اش هیچ راهی به جز رودروریی با ایران را ندارد. شاید تورکیه این مطلب را می توانست در دوره ی خاتمی پس از سفر اردوغان به ایران در تیتر روزنامه های ایران با عنوان "طهران دست رد بر سینه ی آنکارا زد" بدرستی تحلیل کند. زیرا برای اولین بار در تاریخ تورکیه یک حزب اسلامگرا بر سر قدرت امده بود و تمایل و دلایل فراوانی برای بر قراری ارتباطات حسنه با ایران داشت. با این حال جمهوری اسلامی علنا آنکارا را ازخود دور ساخته بود. دولت تورکیه به کرات خواست تا روابط خود با ایران را از کانالهای اقتصادی ترمیم و گسترش دهد اما این