Skip to main content

مخاطب نوشته:

مخاطب نوشته:
آ. ائلیار

مخاطب نوشته:
متن برای ابر و باد نوشته نمیشود، نسبت به مخاطب تنظیم میشود.
بیشتر نوشته های ترکی من از "شعر و داستان و مقاله " با خط لاتین منتشر شده . دو نوع مخاطب دارم :
1- ده میلیون انسان در شمال که خط دولتی اش همین خط لاتین است.
2- کسانی که زبان ترکی آذربایجان را با خط لاتین بلد اند و میخوانند. در آذربایجان جنوبی و ترکیه و در دیگر کشورهای جهان. تعداد اینان به تقریب و برآورد به ملیونها تن میرسد.

جایی که شعر شاعر فارسی زبان به زحمت چند صد نفر خواننده دارد، نوشته های من با خط لاتین هزاران خواننده دارد. داستان کابوس که نسبتاً طولانی ست تنها در« نسخه متن کامل » حدود دو هزار مراجعه کننده داشته. منهای خوانندگان قسمتهای گوناگون آن.
خوانندگان متن لاتین ، که غیر ایرانی اند، و به ادبیات علاقه دارند، نظر خود را برایم میفرستند .

اما آنچه برای خواننده فارسی زبان هست همان متن «ترجمه ی اجباری» و دست و پا شکسته است که به همراه متن اصلی منتشر میشود.
----------
بنا براین متن اصلی برای کسانی ست که آنرا بلدند و میخوانند.
متن ترجمه برای فارسی زبان است. کسی که متن اصلی را بلد نیست طبیعی ست که نمی تواند بخواند.

---------
کسانی که به خط لاتین از زاویه ی «سیاست » نگاه میکنند ، باید متوجه باشند جای بحثش زیر « داستان» نیست.لازم است این فرهنگ را صاحب شد و عمل کرد. «هر چیز جایی دارد». انتشار چنین بحث هایی در زیر داستان نشانه ی آن است که نویسنده و منتشر کننده هنوز صاحب این فرهنگ نیست. این را عقب ماندگی فرهنگ دیالوگ گویند.
--------
این نوشته موضوع اش خط است. از دید سیاست و از زاویه نگارش. هرکس حرفی دارد بفرماید.
خط لاتین آذربایجان یک خط استاندارد دولتی ست در جمهوری آذربایجان. نویسندگان آذربایجان جنوبی که «آزاد ی انتخاب خط و نوشتن دارند» معمولا از آن استفاده میکنند . ما نه می توانیم چیزی به این خط اضافه کنیم و نه چیزی از آن کم کنیم. بد یا خوب خط یک زبان است ؛ هر کس هم دوست داشت از آن بهره میگیرد.
-----
خط لاتین آذربایجان با توجه به « قاعده مندی و ویژگیهای زبانی» انتخاب شده و به بهترین وجه نیازنگارشی را رفع میکند.
تلفظ و املاء کلمات خوانایی دقیق دارد. آنچه تلفظ میشود نوشته میشود. حروف آن لاتین است. تنها یک حرف از حروف « خط تلفظ جهانی» که همه جا مرسوم است برگزیده شده است. که آنهم لاتین است با جهت تغییر یافته.
------
سیاست:
خط از دید سیاست: بله، نویسنده ی آذربایجانی با علاقه این خط را بکار میگیرد بخاطر تخصصی بودن آن برای نگارش زبان مادری. اینکه «خط عامل تجزیه است» یا نیست مشکل نویسنده ی آذربایجانی نیست. نویسنده به خطی نیاز دارد که به درد نگارش
بخورد.
از دید سیاست :هیچ خطی عامل تجزیه نیست. و هیچ خطی هم عامل وصل نیست.
عامل تجزیه نقض حقوق یک ملت است. و عاملان آن نقض کنندگان حقوق هستند.
در بحث ما شونیستهای غیر دولتی و دولتی ، ناسیونالیستهای فارسی زبان با فرهنگ راسیستی آریایی یا به اصطلاح «ایرانی»
که حد اقل 80 سال است «نقض حقوق» پیشه کرده اند عاملان تجزیه اند.
---
مردمی که حقوق اش در جایی تأمین نباشد به جدایی رأی میدهد. مردمانی که حقوقشان برابر باشد به هم نزدیک میشوند و اتحادیه های بزرگی را تشکیل میدهند. این اصول سیاست نوین است.
اکنون که شونیستها بیگانه با این اصول اند به من آذربایجانی مربوط نیست. مشکل خودشان است.
----
تو که با «شانتاژ» میخواهی مرا به استعمال «خط عربی» که با ساخت زبانم بیگانه است مجبور کنی و بعد هم طبق سیاست معمول 80 ساله زبانت را به من تحمیل کنی ؛ آقا جان مشکل داری. خرد تو کار نمیکند. باید به فکر عملکرد خرد خود باشی.
آدم خردمند ، نه در سیاست و نه در منطق این عمل را انجام نمی دهد. مگر اینکه «ایده لوژی و تعصبات» خردش را از کار انداخته باشد. آدم خردمند راه «برابری و آزادی و پیشرفت» و حفظ حقوق برابر را پیشه میکند. ابزار پیشرفت جهانی را به کار میگیرد. فرهنگ دیالوگ کسب میکند. نامی برای خود انتخاب میکند، هر مسئله را در جای خود مطرح میکند. تعصب و دگم اندیشی ناسیونالیستی را کنار میگذارد؛ مثل آدمهای متمدن روی مسئله مذاکره و صحبت میکند، در پی تحمیل نظر خود به دیگری بر نمیاید.
فرهنگ لمپنی پیشه نمی کند و هرچه به دهن آمد نثار طرف مقابل نمی کند. «بی نامی کامنت نویس،متن کامنت، عمل تأیید گر کامنت» نشان میدهد بخشی از جامعه ی فارسی زبان فاقد «فرهنگ دیالوگ» است. وظیفه عاجل شما نه افراشتن پرچم «توهین و اتهام» به نویسنده بل «کسب فرهنگ دیالوگ» است.
با لمپنیسم ، با شونیسم تو عامل نگوبختی خود هستی. با این چیزها ایران بیشتر و بیشتر متلاشی میشود.