Skip to main content

خانم ترابی گرامی،

خانم ترابی گرامی،
اژدر بهنام

خانم ترابی گرامی،
بحث خط و تغییر یا اصلاح آن برای من همیشه بحثی شیرین بوده است.
به نظر من در مورد خط، چند نکته دارای بیشترین اهمیت است:
1- آسانی یادگیری
2- آسانی خواندن و نوشتن
3- مطابقت خط با مختصات آوایی زبان
4- میراث فرهنگی
5- حال و آینده جامعه و فرزندانمان
تصور می‌کنم در این مورد که خط فارسی (عربی) و حروف آن با مختصات زبانی فارسی و ترکی هماهنگی ندارند، بحثی جدی نمی‌توان کرد. مثلا یک کلمه 5 حرفی فارسی را (با این فرض که بدانیم حرف آخر کلمه در فارسی همیشه ساکن است) می‌توان به 128 گونه خواند! و این امر به دلیل نبودن علائمی برای حروف صدادار در خط فارسی است. (نشانه‌های کسره و ضمه و فتحه و سکون در خط فارسی نوشته نمی‌شوند و اگر هم نوشته شوند، آن نوشته به جنگل مولا تبدیل می‌شود و اصلا نمی‌توان آن را خواند!)
علاوه بر نبودن حروف صدادار در خط فارسی، مشکل چسبیدن حروف به هم و یا جدا نوشتن

آنها و تغییر هر حرفی در اول و وسط و آخر کلمه و مشکلات بسیار دیگری نیز وجود دارند.
یادگیری خواندن و نوشتن فارسی و ترکی و شاید زبانهای دیگر با این خط، بسیار مشکل است.
شما خودتان را در نظر بگیرید. یک فارسی زبان هستید و تحصیلاتی دارید و سالهای سال به همین زبان و با همین خط نوشته و خوانده‌اید. کتابی را در دست بگیرید و با صدای بلند شروع به خواندن یک صفحه از آن بکنید. خواهید دید که احتمالا چندین جا کلمه‌ای را دوباره می‌خوانید زیرا تلفظ را درست ادا نکرده‌اید! دلیلش هم مشخص است: عدم هماهنگی آوایی خط فارسی با زبان فارسی.
تعجبی ندارد که نویسنده گرانقدری چون هوشنگ گلشیری در یک مصاحبه رادیویی در شهر هانوفر آلمان، "مُخیّله" را "مَخیله" تلفظ می‌کند!
یک کودک فارسی زبان برای یادگیری کامل خواندن و نوشتن فارسی سالهای سال وقت لازم دارد. در صورتی که اگر فارسی را با حروف لاتین بنویسیم و برای هر آوایی یک نشانه (حرف) داشته باشیم، این کودک برای درست خواندن و درست نوشتن آن، حداکثر چند روز وقت لازم دارد!
برخی استدلال می‌کنند (و شما هم جزو همین برخی هستید) که با تغییر خط، ارتباط ما با میراث فرهنگیمان قطع می‌شود. من تا حدی با این استدلال موافقم. تا حدی، زیرا تصور می‌کنم در عصر کامپیوتر و دنیای دیجیتال، این گسستگی خیلی هم زیاد نخواهد بود. این نقص را می‌توان تا حدی (نه کاملا) برطرف کرد. کافیست مؤسسات میراث فرهنگی همت کنند، برنامه‌ریزی درست بکنند، نیرو بگذارند و با همان بودجه‌ای که دارند، جهت کار خود را تغییر دهند و این نقیصه را تا حدی جبران کنند. طبیعتا کار ساده‌ای نیست زیرا منابعی با خط فارسی کنونی را به زحمت می‌توان با یک برنامه کامپیوتری به خطی کامل تبدیل کرد. دلیلش هم این است که برنامه کامپیوتر برای تبدیل یک نشانه مشکلی ندارد ولی وقتی نشانه‌ای وجود نداشته باشد، نمی‌تواند آن را تبدیل کند.
در مورد گسست کامل با میراث فرهنگی این سؤال وجود دارد که آیا مردم تاجیکستان واقعا ارتباطی با میراث فرهنگی خود ندارند؟
تا آنجایی که اطلاع دارم مردم تاجیکستان قادر به خواندن متون فارسی ایرانی نیستند. ولی آثار مهم ادبی و فرهنگی و علمی گذشته را به خط کریل (که قبلا با آن می‌نوشتند) تبدیل کرده‌اند. امروز تبدیل هر یک از این آثار به حروف لاتین تنها با اسکن آن مطالب و چند کلیک، انجام می‌گیرد.
واقعیتی انکارناپذیر است که در صورت تغییر خط، تنها کسانی که خط فعلی را بدانند قادر به پژوهش آثار تاکنونی خواهند بود، همانگونه که اکنون برای پژوهش در متون پهلوی، باید آن خط را فراگرفت. ولی در نظر داشته باشیم که این مشکل تمام مردم نیست.
گفتنی در این باره بسیار است. علاوه بر آنچه که نوشتم تنها به دو نکته دیگر بسنده می‌کنم:
1- آینده نسل جدید را کامپیوتر و فرهنگ جدید و علم و دانش رقم خواهد زد. گذشته و میراث فرهنگی تنها به اطلاعات عمومی تبدیل خواهد شد. نسلهای آینده در دنیای علم و دانش و فضا و... خواهند زیست و نه در شاهنامه و حافظ و سعدی و ده ده قورقوت و معجز شبستری و... و برای من، حال و آینده بسیار مهمتر از گذشته است.
2- برخی و از جمله شما، استدلال می‌کنند که زبان انگلیسی و فرانسه و آلمانی و... نیز با حروف لاتین نوشته می‌شوند و در نوشتن آنها هزاران مشکل وجود دارد. پاسخی که من می‌توانم به این دوستان بدهم این است که اشکال کار در آن است که این زبانها بر اساس یک نشانه (حرف) برای هر آوا نوشته نمی‌شوند. قاعده یک نشانه برای هر آوا به طور مثال در زبان ترکی رعایت می‌شود و چنین اشکالی هم در نوشتن این زبان دیده نمی‌شود. در این زبان که این قاعده رعایت شده، هر کلمه‌ای با تلفظ مشخصی را تنها یک جور می‌توان نوشت و هر نوشته‌ای را تنها به یک صورت می‌توان خواند.