خانم ترابی گرامی،
وقتی مقاله شما را مشاهده کردم، ابتدا خوشحال شدم زیرا تصور کردم بحثی جدی و منطقی و تا حدی علمی را در این باره و در حاشیه این مقاله میتوان پیش برد. ابتدای مقاله هم مرا دلسرد نکرد و باز تصور کردم که این مقاله میخواهد خود را صرفا به جنبههای سیاسی قضیه و نتایج این سیاست و خوبیها و بدیهای آن بپردازد. ولی با خواندن ادامه آن، بسیار ناامید شدم زیرا مقالهای پیش من چهره گسترد مملو از احساسات و بدون مطالعه در زمینه مورد بحث و با برخی پیشداوریها. بحث با احساسات و پیشداوریها نیز بسیار مشکل است.
با این وجود میخواهم چند نکته را بازگو کنم. شاید این سخنان بارها و بارها در جاهایی گفته شده باشند.
خط موجودی مقدس نیست. از نشانههایی قراردادی برای نشان دادن آواها و کلمات تشکیل میشود. در برهههایی از تاریخ این یا آن شکل را به خود میگیرد. گاهی با تبادل فرهنگی و گاهی در اثر جنگها و
خط فارسی کنونی پس از تسلط مسلمانان عرب بر ایران رایج شد. گرچه برخی معتقدند که این خط ادامه خط پهلوی بوده است.
بحث اصلاح و یا تغییر این خط نیز تاریخی دیرینه دارد. گویا اولین بار "ابو اسود دوئلی" بوده است که با قرار دادن نقطههایی در کنار حروف – که خود به رنگ دیگری غیر از متن اصلی نوشته میشدند تا از دیگر نقطهها متمایز باشند – حرکات را نمایش داد. این نقطهها بعدها به نشانههای حرکات (ـُ ـِ ـَ) تبدیل شدند.
اصلاح بعدی افزودن حروف (پ، چ، ژ، گ) به آن بود. پس از آن و تاکنون اصلاحی در این خط صورت نگرفته است و تنها بحثها و نتیجهگیریهایی در مورد پیوستهنویسی و جدانویسی انجام شده که آنها نیز در زمینه رفع اشکالات این خط کارآمد نبودهاند.
ایده تغییر خط به زمان قاجار برمیگردد و بعدها نیز چندین بار مطرح گشت و به دلایل سیاسی از ادامه آنها جلوگیر شد.
زبان ترکی آذربایجانی در ایران نیز همین روند را طی کرد و در زمان جمهوری اسلامی، برخی محافل "اصلاحاتی" در آن انجام دادند که به هیچوجه نیازمندیهای این زبان را برنمیآورد.
تا آنجایی که اطلاع دارم، در جمهوری آذربایجان مسیر دیگری طی شد. ابتدا در اثر بحث و تبادل نظر و مطالعه و تصمیم جمعی، از حروف لاتین استفاده شد که کاملا منطبق بر نیازهای این زبان بود. بعدها خط کریل (سیریلیک) به آن "زورچپان" شد. در ترکیه هم استفاده از حروف لاتین برای زبان ترکی "زورچپان" شد.
اکنون ما این تجارب را پشت سر داریم. امروز کسی نه میخواهد و نه قدرت آن را دارد که حروف لاتین را به زبان فارسی "زورچپان" کند. عقل سلیم هم از چنین راهی پرهیز میکند. آنچه امروز طرفداران تغییر خط مطرح میکنند، جایگزینی تدریجی و برنامهریزی شده و درازمدت این خط است. آشکار است که "زورچپان" کردن این تغییر در زمان حال به معنی محرومیت میلیونها ایرانی از خواندن و نوشتن است و کسی چنین قصدی ندارد مگر اینکه دیکتاتوری باشد دیوانه!
اگر این تغییر تدریجی صورت گیرد، نسل حاضر قربانی نخواهد شد. نسلهای آینده با الفبا و خط جدید پرورش خواهند یافت و با سطح کنونی و پیشرفت سریع علم و تکنولوژی میتوان گسست با گذشته را نیز به حداقل رسانید.
نوشتهاید: "در زبان فارسی هنگام خواندن و نوشتن اشتباه پیش میآید؟ پیش بیاید! املای زبان انگلیسی هم بسیار مشکل است..."
ولی چه خوب خواهد بود اگر ما خطی داشته باشیم که هیچ اشتباهی در نوشتن و خواندن صورت نگیرد!
در ادامه نوشتهاید: "خطی که یک تاریخ دیرپا در یک زبان دارد، تنها یک سیستم الفبائی ساده نیست، بخشی از تاریخ، فرهنگ، هویت، نگاه و زیبائیشناسی آن زبان است"
من هم با شما موافقم. ولی آیا نمیتوان فرهنگ و هویت و زیباییهای نوینی ساخت و فرهنگ و هویت و زیباییهای کهن را به موزهها سپرد؟
در ادامه همین نوشته پرسیدهاید: "میگویند این بخش حذف میشود و بجایش برنامههای کامپیوتری میآید و مشکلات را حل میکند. آخر این منطق از آن آدمیزاد است یا از آن آدمکی ماشینی؟"
میتوانم به شما بگویم که این منطق آدمیزادی است که میخواهد از ماشین و تکنولوژی برای پیشرفت خود و نسلهای آینده استفاده کند.
شنیدهام که در دانمارک بخشی از درآمد کشور را در حساب ذخیرهای برای نسلهای آینده پسانداز میکنند تا از همین حالا رفاه آنها را تامین کنند. چرا ما نباید به فکر فرزندانمان باشیم؟
در پایان متنی را با "الفبای لاتین" نوشته اید. بله اینها الفبای لاتین هستند ولی آنچه که شما نوشتهاید امروزه به خط "فینگلیشی" مشهور است و آن چیزی نیست که مورد نظر من و یا دیگر طرفداران تغییر خط است. خط مورد نظر ما برای هر آوایی، تنها یک نشانه دارد.