Skip to main content

((انقلاب، در دل همه ی ذرّه

((انقلاب، در دل همه ی ذرّه
Anonymous

((انقلاب، در دل همه ی ذرّه هاست. در اين همه غوغا و غلغله ی ناپيدا.
و می خواهد آن ها را بشکافد و بيرون بيايد.
و اين کار را هم می کند. امّا به نسبت:
در عالم جمادات، هر ذرّه يی، به تنهايی، از مجموعه يی در حال انقلاب تشکيل شده است؛ ولی در شرايط عادّی، نيروی حفظ وضع موجود، در آن بيشتر از توان انقلاب است.
در عالم نباتات، و درعالم حيوانات هم، ذرّه ها، به تنهايی، همين حالت را دارند. امّا در ترکيب با نيروی حيات، با قوانين تازه يی سر و کار پيدا کرده اند. و با مفهوم ديگری از «وضع موجود».
در آن ها، حيات ـ که از جوهر انقلاب است ـ وضع موجود را به نفع يک وضع موجود ديگر تغيير می دهد:
رشد، تکامل، مبارزه با محيط، انطباق، دفاع، و...
در انسان امّا، قضيه به اين سادگی نيست.
انسان، از نخستين سنگ بنای خود، با انقلاب آغاز می شود. با تن ندادن به وضع موجود.
ولی

نه به واسطه ی آنچه ميان او و نبات و حيوان، مشترک است.))
قلم شما همیشه پرتوان باد آقای اصفهانی!

از انقلاب نترسيد؛ انقلاب، قشنگ است
و انقلاب، نه سرخ است وُ يا که سبز:
ساده و بی رنگ است

٭

از انقلاب نترسيد؛ رفتن است رو به هميشه.
از انقلاب نترسيد؛ رُستن است:
رُستن ريشه!

.....

از انقلاب نترسيد؛ روشنی، آنجاست
و انقلاب، در سياهی شب های تو به تو
فرداست!