Skip to main content

سالام :

سالام :
Anonymous

سالام :
حاکمیت های سنی در منطقه در کنار مقابله با سقوط حاکمیت های شیعی و علوی بسیار عبرت انگیز است.
در مورد "تروریست" نامیدن گروههای متخاصم در منطقه نیز چنین نگرشی با استانداردهای دو گانه وجود دارد. روسیه ی پوتینی شورشیان چچنی را به شدت سرکوب می کند اما از جدایی طلبان روس در کریمه و اوکراین و نیز از جدایی طلبان در گرجستان حمایت نظامی عملی در سطح مداخله ی نظامی را هم انجام می دهد. ایران هیچ حقی برای اقلیت بهایی قایل نمی شود و تغییر دین افراد را به عنوان ارتداد محدور الدم می شمارد با اینحال با بسیاری از کشورهای جهان نیز روابط حسنه برقرار می کند این کشور اقلیت های قومی خود را سرکوب می کند اما خواهان استقلال عرب های فلسطین است . برغم آنکه با کودتای رضاخان در ایران حاکمیت رسما ار دست هویت تورک غصب شده است تمامی جهان این کشور را برسمیت می شناسند اما این کشور تشکیل دولت اسراییل را در حالی

نامشروع قلمداد می کند که یهودیان همواره بخشی از سرزمینهای اسراییلی-فلسطینی بوده اند و این سرزمین ها بعد از تجزیه ی عثمانی تحت قیومیت انگلیس قرار داشته است و یهودیان "دولتی را از مسلمانان غصب نکرده اند". این کشور همچنین کوچکترین حمایتی از مسلمانان جمهوری آزربایجان ، تورکستان شرقی و روسیه به عمل نمی آورد. از سوی دیگر در هنگام جنگ داخلی سودان واکنش ها به آن به هیچ وجه کافی نبوده است و مرگ 300 هزار نفر در درگیری های دارفور جهان را به واکنش جدی لازم در مقابل آن وانداشته است. عموما جنگ های آفریقا توجه زیادی را جلب نمی کند علیرغم آنکه بازندگان این جنگ ها نیز انسان هستند.

از سوی دیگر در جهان امروز وجود صندوق رای و انتخابات مترادف با وجود دموکراسی در یک کشور نیست و تقریبا در تمامی جهان امروز انتخابات برگزار می شود. ایران یکی از کشورهایی است که در آن تقریبا هر ساله یک انتخابات برگزار می شود اما دولتمردان آن هیچگاه پاسخگو نبوده اند. از اینجا مشخص می شود که دموکراسی نیز می تواند به ابزار تبدیل شود همچنین گروههای خشونت طلب مانند پ ک ک و بسیاری از گروههای نظیر آن هماره دارای "گفتمانی دموکراتیک بر مبنای حقوق بشر" بوده اند با اینحال موجب مرگ هزاران غیر نظامی نیز شده اند. علیرغم چنین واقعیتی گروهها و رسانه های طرفدار آنان همواره رفتارهای چنین گروههایی را در راستای توسعه ی حقوق بشر نمایش داده اند. و دقیقا از این روست که شمشیر خشونتی که زیر ردای حقوق بشر پنهان شده باشد بسیار غیر اخلاقی تر نیز می باشد.

در تورکیه ی نوین نیز که کشوری دموکراتیک است مسایل عمده ای در مورد حقوق بشر و حقوق اقلیت ها وجود دارد و این مساله با "تغییر ذهنیت مردم این کشور در مورد مرزهای این حقوق" در طول زمان تغییر کرده است. شاید زمانی دموکراسی به معنای انتخاب دولتمردان از سوی مردم تلقی می شد و به معنای "انتخاب اکثریت" تلقی می شد اما امروزه دموکراسی با چنین مفاهیمی مشکل پیدا کرده است. این عبارت در سخنان روشنفکران این کشور به صورت زیر تبلور یافته است :

DEMOKRASİ ÇOĞUNLUĞUN EGEMENLİĞİ DEMEK DEĞİL ÇOĞULCULUK DEMEKTİR.

دموکراسی به معنای حاکمیت اکثریت نیست و به معنای تنوع پذیری است.

این جمله ساخته و پرداخته ی روشنفکران تورک نیست اما معانی بسیار مهمی را در بر دارد زیرا حاکمیت اکثریت یک جامعه بر آن به خودی خود به عنوان "دیکتاتوری اکثریت" می باشد. برای درک بهتر این مطلب باید شعار چپ گرایان در مورد "دیکتاتوری پرولتاریا" را مورد بررسی قرار داد. این مطلب در گذشته شاید به عنوان یک پدیده ی دموکراتیک مطرح می شد اما در جهان امروز درک فیلسوفان و جامعه شناسان تغییر یافته است و دیگر دیکتاتوری اقلیت و اکثریت و دیکتاتوری یک طبقه بر طبقه ی دیگر را قابل قبول نمی شمارند. فرض کنید در یک جمع 100 نفره همه ی 99 نفر به اعدام یک فرد بی گناه رای بدهند آیا این واقعا قابل اجراست؟ سوال بهتر آنست که چرا باید قابل اجرا باشد؟ آیا شکل کنونی طبقه ها و اقلیت ها و اکثریت ها خود زیر سوال نیست؟ آنها را چه کسانی بوجود آورده اند؟ آیا جرم انگاریِ تعلق به یکی از این گروهها خود یک اشتباه نیست؟

به عنوان نمونه مردم تورکیه اکثرا تورک می باشند و بی شک در یک رفراندوم سراسری بسیار ممکن است که در "اعطای حق آموزش به زبان مادری برای کردها" "اکثریت مردم این کشور مخالفت خود را ابراز کنند" با اینحال در دنیای کنونی آموزش به زبان مادری یک "حق مسلم" است و از اینرو نیز این حق نمی تواند "ملعبه ی اکثریت" شود. به عبارت دیگر اخلاق سیاسی و قوانین حقوق بشری در عصر حاظر پیشرو تر از قوانین داخلی کشورهاست که بر پایه ی