Skip to main content

آقای ائلیار، همانطور که

آقای ائلیار، همانطور که
Anonymous

آقای ائلیار، همانطور که سرانجام تا حدی اذعان کردید، باید به واقعیتها تکیه کرد.

آقای ائلیار، همانطور که سرانجام تا حدی اذعان کردید، باید به واقعیتها تکیه کرد. اتحاد و ارتباط مردمان ایران با بکارگیری هر زبانی که پیشینه ی ارتباطی در میان آنها نداشته است، ناممکن خواهد شد و چنین سناریوی کمیکی را تنها می توان در خیال و رؤیا جستجو کرد. جز این، شق تراژیکی که به تصور می آید، این است که یک حکومت مقتدر فاشیستی دیگر، اینبار "با انتخابات" تشکیل شود و کلیه ی مردمان "زبان نفهم" یا بخشی از مردمان "زبان نفهم" را به بند بکشد و با "زبان برگزیده ی جدید" آسیمیله کند و نام خودش را هم بگذارد "دولت مرکزی فدرال". این سناریو هم بسیار بعید است که بتواند پیاده شود، اگر هم پیاده شود، نیتجه ای جز جنگ داخلی در بر نخواهد داشت. بنابراین، در واقع، هر نیروئی که مخالف بکارگیری زبان فارسی به عنوان زبان ارتباطی است و قصد تحمیل زبانی دیگر و سرکوب مردمانی دیگر را هم در برنامه ی آتی خود ندارد، باید به صراحت طرحی برای جدائی طلبی ارائه کند تا همگان تکلیف خود را بدانند.

همانطور که پیشتر یادآوری کردم یادگیری زبانهای خارجی، از جمله انگلیسی تنها به عنوان یک زبان بیگانه برای ارتباط با جهان بیرون از ایران می تواند کاربرد داشته باشد. در سیستمهای آموزشی دمکراتیک، گزینش زبانهای بیگانه (خارجی) را در اختیار مدارس می گذارند و تابع یک سیاست همگانی و مرکزی نیست. در آلمان هم به همین روال است. در مدرسه ای زبان بیگانه ی اول، انگلیسی است، در مدرسه ای فرانسه یا روسی یا زبانی دیگر است. زبانهای بیگانه ی دوم و سوم هم به همین روال است. اگر چه مدارس بیشتری زبان انگلیسی را در برنامه دارند و بیشترین آلمانیها هم انگلیسی را یاد می گیرند اما ارحجیت آن در برنامه آموزشی بستگی به برنامه ی مدارس مختلف دارد. در کشورهای اسکاندیناوی وضع متفاوت است، به علت سابقه تاریخی و پیوندهای زبانی با انگلیسی که به عنوان یک زبان ارتباطی پیشینه داشته است. صرف نظر از این موارد، برتری انگلیسی بر فرانسه و آلمانی و یا مثلا یونانی، مسئله ای کاملا سیاسی است. این جنگ و رقابت در اتحادیه ی اروپا هم جریان دارد. وارد کردن این نوع سیاستها به سیستم آموزش همگانی ناقص استقلال سیستم آموزشی و اصول دمکراتیک است.