آقای امینی هنوز نمی داند که درایران تاریخ یک موضوع آکادمیک وعلمی نیست بلکه ابزاری سیاسیست. از همین روست که اگرکسی برداشت دیگری از تاریخ جز قرائت رسمی ارائه دهد دستگیر, زندانی , شکنجه و حتی اعدام می شود. پروفسور ذهتابی را درست بهمین دلیل زیر شکنجه کشتند چراکه او با تحریر کتاب "تاریخ ترکان ایران" اساس ئتوریک تاریخ ایرانی را بهم ریخته بود. میدانیم که علم در مرز و زبان نمی گنجد اما تاریخ باصطلاح علمی !!! آقایان تنها در محدوده جغرافیای سیاسی به نام ایران نامش تاریخ است و تنها حامل ان نیز زبان فارسی می باشد.
مشکل دیگر اینست که درست بر خلاف منطق پیدایش و شکل گیری دولت -ملت های متمدن امروزی, در ایران انسان و خواست مردم پشیزی ارزش ندارد و مشروعیت کشور و نظام از تاریخ اخذ میشود. از این روست که حوادث و کتب تاریخی را زیر و رو می کنند تا چزی باب میل خود پیدا کنند و اگر نبود
جالب است که مضخرفات خنده اوری همچون حقوق بشر 2500 ساله ایرانی, عدالت انوشیروانی, رهبر 1200 ساله چمکرانی و کل تاریخشان باعث بسط روحی حضرات نمی شود ولیکن بدون رعایت ادب بر مخالفان خود می خندند.
مستندات تاریخی در خور استناد ,تنها شامل نوشته های 1000 سال اخیر می شود که باز پر از تناقض است . منابع تاریخی ماقبل آن بقدری محدود است که راه را برای هر برداشتی باز می گذارد. تازه منابع تاریخی 500 سال نخست 1000 سال اخیر بقدری نیست که همه مورخین با قاطعیت به یک نتیجه برسند. تنها تاریخ 500 سال اخیر است که میتوان در محیط دموکراتیک دانشگاهی حقایق را از آن استخراج نمود. هرچند روایت تاریخ 500 سال اخیر نیز در ایران سرشار از جعلیات است همانند تحریف تاریخ زمان قاجار از طرف پهلویها و زمان پهلوی از جانب آخوندها.
درد دیگر اینست که در ایران بطور گزینشی, گزینه ای از عبارات سفرنامه های نوشته شده توسط سیاحان را بنام مورخین زمان قدیم به خورد مردم میدهند. تاریخ نویسی به شیوه اکادمیک مدرن بیش از دو چشم نیاز دارد که این سیاحان نداشتند.
از همه مهمتر اینکه ما آزربایجایها خود را ترک میدانیم و ترک نیز باقی خواهیم ماند. اگر به ایرانتان علاقه مندید با تاریخ بافی وقت خود را تلف نکنید چونکه شما را نجات نخواهد داد. حقوق انسانها را محترم بشمارید و التزام عملی خود را به منشور حقوق بشر سازمان ملل نشان دهیید و اساس را خواست مردم قرار داده باب مذاکره را تا دیر نشده باز کنید.