Skip to main content

گرچه در ظاهر برای عده ای چنین

گرچه در ظاهر برای عده ای چنین
ناصر کرمی

گرچه در ظاهر برای عده ای چنین بنظر می آید که آقای محمّد امینی به تاریخ نگاری پان ترکیسم انتقاد میکند، ولی تاریخ نگاری قرون وسطایی آقای امینی آنطور واقعیّتهای تاریخی را بر آشفته و گل آلود میکند، تا در نهایت هژنونی تُرک تباری و بی هویتّی سرزمین ایران را از آن نتیجه بگیرند.
بطور کلی نشانه و اثری مستند و نوشتاری از تاریخ و تمدن 500 سالهء تُرک تباری با جغرافیای گذشته و امروز قفقاز تا سال 1018 میلادی در دست نیست.
تاریخ آلبانیای قفقاز در دوران آنتیک با تاریخ و تمدن مردمان ارمنی، ایرانی، رُمی، و دیگر نژادهای هند و اروپایی وابستگی تنگاتنگ دارد. آلبانیای قفقاز یکی از ساتراپ های هخامنشیان ( پارسی ها) بوده است، رود کورا که مرز جغرافیای آلبانیای قفقاز بوده است از نام کوروش کبیر گرفته شده است، به همین مناسبت تمدن آنجا را تمدن کورایی مینامند.


آلبانیای قفقاز عضوی از پیکرهء جغرافیای ایران در دروه ساسانیان بوده است. اصولأ آلبانی و آلبانیای قفقاز در لاتین به معنای کوه و کوهستان است و بیانگر قومی و نژادی ندارد.
در دوره هجوم اعراب و مسلمانان فصل تازه ای از تاریخ در جغرافیای قفقاز آغاز میشود، ورود مردمان تُرک تبار در تاریخ مستند قفقاز و آسیای میانه، از دورهء سامانیان 819 تا 1005 میلادی و تاریخ نوشتاری آن 1071 میلادی هست، که آنهم در عرصهء تمدن و فرهنگ سازی نبوده، بلکه اعراب مردمان تُرک تبار را به عنوان برده خریداری میکردند تا برای آنها به عنوان سرباز و لشکر اسلام بجنگند. مردمان تُرک تبار در دوره ساسانیان هنوز به جغرافیای قفقاز و ایران و آسیای کوچک کوچ نکرده بودند. تازه 400 سال بعد از ساسانیان مردم تُرک تبار تازه وارد عرصهء تاریخ منطقه میشوند.
تاریخ ورود واقعی مردم تُرک تبار به ناحیّهء قفقاز را باید از زبان Matthäus von Edessa شنید که آنرا مستند از سال 1018 میلادی تا سال 1136 میلادی در رویدادنامهء روزانهء خود نوشته و ترسیم و نقاشی کرده است.
بر خلاف دیدگاه آقای امینی بابک خرمدین ایرانی اصیل بوده و هست، و بطور کلی مناسبتی با تُرک تباری ندارد.
در واقع آقای امینی با این نوشتاری تاریخی نه اینکه خود تاریخ نگاری پان ترکیسم را مورد انتقاد قرار داده است، بلکه آنرا وسعت داده و خواسته به تاریخ نگاران پان ترکیسم سرو شانه ای نشان دهد که وسعت تاریخ دانی ایشان از آنها وسیعتر میباشد.
نام سرزمین مادری و پدری ما" ایران" بوده و هست، ایران هم یعنی "سرزمین آریایی ها" یعنی " آنجا که آریایی ها زندگی میکنند" بنا بر این این نام و هویّت ایران و ایرانی ما با مهاجرت اقوام عرب و تُرک تبار مانند آقای امینی ها و سایر پان ترکیسم تغییر نخواهد کرد و ابدی است.
آقای امینی خود در بعضی از مواقع از تاریخ نگاری خود دست پان ترکیسم را از پشت بسته است و در نوشتار و گفتار خود، نام و هویّت سرزمین ایران را به اقوام تُرک تبار آق قیونلو (سفید گوسفندان) و قرا قیونلو( سیاه گوسفندان) نسبت میدهند، ستایش حکومتهای تُرک تبار را به عرش اسمان می برد. در مورد نقش واپسگرایانهء تُرک تباری در شرق و در ایران مبالغهء میکند. پارسی ها و هخامنشیان را به کویر لوت و نمک برده و می برد.

ما گروهی از ایرانیان به تاریخ نگاری و واژگونه نگاری و فریب و دغل بازی امثال محمّد امینی ها و مردمان تُرک تبار از هر قشر و قوم آن نداشته و نداریم. نتیجهء تاریخ نگاری و تمدن سازی و حکومت و کشورداری 500 سالهء مردمان تُرک تبار در ترکیه است که اکنون در حال فروپاشی است، بنا بر این امثال اقای امینی و تاریخ نگاران تُرک تبار باید از این پروسهء بادکنکی بی پایه و اساس تجربه بیاموزند، تاریخ نگاری آقای امینی و پان ترکیسم در هیچ منبع معتبر علمی تاریخی جهانی وجود ندارد، مگر در جوامع تُرک تبار.
چه خوب است که این مردمان خود را در قرن 21 با سایر مفاهیم دمکراسی، سکولاریسم، لیبرالیسم، سوسیال دمکراسی، و سایر ساختارهای مدرن که همزیستی مسالمت آمیز را ممکن میسازد مشغول کنند.