بخاطر اینکه با « حقوق بشر کورش » آشنا شویم به چند نمونه از یاداشتهای که در سایت « پژوهش های ایرانی» منتشر شده است رجوع می کنیم.
http://ghiasabadi.com/manshur-02.html
((کورش در مدت نزدیک به سی سال سراسر شرق باستان را درنوردید و آنرا به میدان بزرگ جنگ و ناامنی و خونریزی بدل کرد. میدانی که یک سوی آن در غرب آناتولی و سوی دیگرش در شرق آسیای میانه بود. تعداد مردانی که در طول این سالیان دراز کشته و معلول شدند، شمار زنان و اطفالی که بیوه و یتیم و بیخانمان و ربوده شدند، میزان اموالی که به غارت رفت، هزینههایی که از دسترنج مردم بینوا تأمین شد و بر دوش آنان تحمیل گردید، خسارتهایی که به اقتصاد و کشاورزی و بازرگانی و پیشهها وارد آمد، زمینهای سوخته و ویرانی که بر جای ماند، و آسیب و رنجی که به جان و روان، و به فرهنگ و تمدن و آینده بشریت رسید، غیر قابل محاسبه و تخمین است.))
کورش چندین کشور و تمدن درخشان و کهن (و از جمله «ماد»، «لیدی» و «بابل») را برای همیشه از میان برداشت و به تمامی جلوههای فرهنگ و تمدن و هنر پیش از هخامنشی که زینتبخش موزهها است، پایان داد و چیزی بر جای آنها عرضه نکرد.
این اصلی اساسی در تاریخ است که هیچ پادشاه یا سرداری نمیتوانسته بدون قتلعامهای گسترده و بدون غارت داراییهای عمومی و خصوصی مردمان کشور خودش و کشور مقابل، دست به کشورگشایی و جهانگشایی بزند. محرک آن پادشاه و سرداران و سپاهیان برای جهانگشایی، فقط امید به پیروزی و غارت کشور مغلوب بوده است.
حمله و استیلای کورش دارای عواقب ناهنجاری بوده که از زمان شروع حملات او تا پایان شاهنشاهی هخامنشیان، علاوه بر اینکه شهر نوساختهای شناسایی نشده که اصولاً هیچ شهری در ایران امروزی که سکونتگاه مردم باشد، پیدا نشده است. به عبارت دیگر، در فاصله زمانی شهر مادی هگمتانه (از آخرین شاه ماد) و شهر سِلوکی سِلوکیه (از نخستین شاه سلوکی) هیچ شهری در ایران ساخته نشد. این زمان برابر است با زمان پادشاهی کورش و بازماندگان هخامنشی او. علاوه بر این، نشانه چندانی از سازندگیها و فعالیتهای عمرانی دیگر به دست او و در زمان او شناسایی نشده است.
در منشور کورش اشارهای به لغو بردهداری نشده است. اما اگر هم شده بود، الواح پیدا شده در بابل عکس آنرا به اثبات میرساندند. به موجب یکی از این الواح، یعنی لوحه شماره ۲۵۲ از سال هشتم پادشاهی کورش در بابل، دختری به نام تابموتو به دلیل اینکه پدرش به مؤسسه مالی یا رباخانه اگیبی بدهی داشت، به گرو گرفته شد تا زمانی که پدرش بدهی خود را تسویه کند. دخترانی که به گرو گرفته میشدند، برای بهرهکشی جنسی اجاره داده میشدند تا خسارت تأخیر را جبران کنند.۵.....
همانطور که قبلآ اشاره شد, تاریخ منطقه و ایران احتیاج به باز نگری علمی دارد و اگر تاریخ بر مبنای ( احساسات و جعل ) باشد بیش از این نبایستی انتظار داشت.