Skip to main content

کاربر گرامی،... زلفعلی

کاربر گرامی،... زلفعلی
ناصر کرمی

کاربر گرامی،... زلفعلی....تحولات عظیم تکنولوژی اطلاع رسانی و گسترش منابع دانستنتیهای علمی و تجربی عمومی و معتبر جهانی، دیگر جا و مکانی را برای تاریخ سازی و موازی سازی و بر روایت گویی و داستان و سینه سرایی امثال آقای امینی بنام تاریخ علمی و تجربی زنده، باقی نگذاشته است.
آن عواملی که باعث میشود تا من و امثال من به نشانهء اعتراض دست به قلم ببریم، افسانه بافی و خیال پردازی امثال اقای امینی ها بنام تاریخ است. در این مورد من هم از طرف خود و هم از سوی دیگرانی که اکنون شرایط مساعد مکانی و زمانی آنرا ندارند، نوشتارهای آقای امینی ها را با مسئولیّت پذیری به نقد میگیرم.
انتقاد شما و یا آقای امینی به ما زمانی برحق و شایسته است که با مسئولیّت تمام به دیالوگ مستقیم بپردازید، و درستی ادعاهای تاریخی خود را برای همگان در محافل علمی معتبر تحلیل و ثابت کنید.


به عقیده من آقای امینی به چهار چوب متدلوژیک و روشهای بررسی تاریخی تسلط ندارد تا چه رسد به پژوهش زنده و علیم در تاریخ !. بازگویی داستانهای خاک خورده و تخیلی برنوشته از دوران قبیله گرایی و پسامدرن تسلط اعراب و تُرک تباران مناسبتی با تاریخ واقعی سرزمین ایران ندارد و لازم نیست که آقای امینی آنها را برای ما بازگو کنند. و بیخودی هم دلخوش نکنند که با این نوشته ها کمترین تأثیر را بر نسل جوان امروز خواهند گذاشت.
قصد شما این است که ما حقوق دمکراتیک خود را زیر پا بگذاریم و از دانستنیهای تاریخی مستند و به روز شدهء عصر امروز چشم پوشی کنیم و پای منبر تاریخ نگاری بدون پشتوانه و ضد ایرانی آقای امینی ها و پان تُرک ها بنشینیم ؟!. آنوقت ما برای شما آدمهای تندرست و مؤدبی خواهیم بود.

من بارها نوشته ام که ملّتی بنام فارس وجود ندرد، امّا شما خود و اجداد گذشته خود را فارس مینامید، اولأ شما بفرمایید، این فارس بودن شما یعنی چه و از کجا آنرا دست و پا کرده اید و به چه مناسبتی خود را فارس مینامید ؟ آیا شما از هستید که خود نژاد فارس ومیداند ؟ یا چون فقط زبان شما فارسی است ؟ و یا اینکه شما و نسلهای گذشتهء شما در جغرافیای فارس و پارسه زیسته و اکنون هم زندگی میکنند ؟ یا آینکه مطمئن هستید از بازماندگان همان هخامنشیان هستید ؟

این کالبد شکافی در واژه های تاریخی و فرهنگی و سیاسی خشت زیربنای هر دمکراسی و عصر روشنگری و جوامع پویا و مدرن دیروز و امروز هست.

من نژاد پرست و ضد صلح نیستم، من ضد دروغگویی، ضد کلک و دغل بازی، ضد کهنه پرستی، ضد کسانی هستم که خود هویّت تاریخی ندارند، و در تلاشند که تاریخ و تمدن دیگران را خدشه دار و نابود کنند، من ضد کسانی هستم که فقط در کسب و تصرف سرزمین و جغرافیای دیگران هستند، من ضد کسانی هستم که بجای دمکراسی و حقوق بشر، اسلامگرایی و شمشیر را ایدئولوژی هویّت سازی و کشوری داری خود قرار میدهند و آنرا در مقابل پروسهء دمکراتیزاسیون در منطقه و در خاورمیانه برجسته میکند، و با اعمالی غیر دمکراتیک اسلام و شمشیر را حتّی زیر بنای سیستم اقتصادی خود قرار میدهند، و با سپر اسلام و با واپسگرایی و راه انداختن جنگهای قومی از این راه نان میخورند و روزگار میگذرانند و به دوران تکاملی و ساختارهای مدرن کشورداری و تئوریهای دمکراتیک همزیستی مسالمت آمیز بی اعتنا و بی توجه هستند
من ضد کسانی و اقوامی هستم که بر سفره سرزمین ایران نان و نمک ملّت ایران را میخورند ولی در نهایت سفره را لگدمال میکند و نمکدان را میشکنند، و از پشت خنجر میزنند و برای باکو و آنکارا و مکه و مدینه آواز میخوانند.
آقای امینی در پوشش این نوشتار تاریخی خود که به اصطلاح بر علیه تاریخ نگاری پات ترکیسم است به آنها یاد آور شده است، که تاریخ نویسان اغلب تُرک بودند، از این گذشته جغرافیای آلبانیای قفقاز را به گیلان و مازندران، و به همدان و قزوین و به کردستان و به سایر جغرافیای ایران گسترش داد، و ایشان مستقیم و غیر مستقیم تأیید میکند که آلبانیای قفقاز در قبل از میلاد و بعد از آن جایگاه تُرک تباران بوده است. این عمل ایشان تاریخ نگاری نیست، این رایزنی است، این بی هویّت کردن تاریخ و سرزمین ایران است. همان کاری که هم تبار آقای امینی، علی خامنه ای سالهاست پیشهء خود کرده است