تلقی شما از فلسفه وجودی مارکسیم، شما را به طور متداوم دچار گمراهی کرده است به همین دلیل متن نوشته شما، در جو تناقض شکل میگیرد. "" سوالی که باید از شما پرسیده شود این است که "" از کی مارکسیم در هر شکلش، طرفدار دموکراسی بوده ؟ "" آیا غیر از این است که اینان دنبال تقسیم فقر در بین تمام اقشار جامعه هستند؟ و از کی تقسیم فقر به دموکراسی انجامیده است؟ مورد چین که شما به عدم رشد دموکراسی با وجود پیشرفت سرمایدای اشاره کرده اید مثال خوبی است. مارکسیست مائو ایستها و سیاست " تک فرزندی " را بیائید در چین کالبد شکافی کنیم. کّل فلسفه سیاست تک فرزندی به این دلیل شکل گرفت که کمونیستهای چینی تصور میکردند که با چند فرزندی و افزایش جمعیت، آینده چین به قحطی خواهد کشید، حالا پیامد این سیاست در بین دهقانان فاجعه بار بود، میدانید چرا؟ در جامعه دهقانی چین آن دوره، فرزند دختر را، به بیرون از
تلقی شما از فلسفه وجودی
تلقی شما از فلسفه وجودی
Anonymous
روستا، برای ازدواج میفرستادند، بدون دختر، پدران و مادران، کسی را نداشتند تا در ایام پیری، آنان را تر و خشک کنند، این سیاست کمونیستها باعث شد که هر دهقانی که فرزند دختر در آن خانه متولد میشاد فرزند دختر را سر به نیست میکردند، با زدوده شدن سعیه دیکتاتوری کمونیستی در چین، باید دادگاه هائی باز شوند تا مردم چین بدانند چندین میلیون دختر، به دلیل این سیاست کمونیست ها، در چین سر به نیست شدند، با " رشد سرمایداری در چین "، امروز دختران و زنان، دارای سطح بالای سواد هستند و اصلا نمیخواهند چندین فرزند داشت باشند، یعنی با وجود اعلام سیاست دولت کمونیستی چین مبنی بر ابطال شدن سیاست تک فرزندی، دیگر کسی نمیخواهد چندین فرزند داشته باشد. نمونهای دیگر از رفوضه شدن جامعه زیر سایه سیاستهای کمونیستی