Skip to main content

هر چه جناب لوایی در مقابل

هر چه جناب لوایی در مقابل
Anonymous

هر چه جناب لوایی در مقابل شاهنامه‌ی فردوسی گفته عین حقیقت است. از اول تا آخر شاهنامه غیر از «شاه‌سازی»، «شاه‌ستایی»، «قهرمان‌سازی»، «غلو و اغراق ماسوای گنجایش عقل انسانی در مدح و رثای قهرمانان ساخته و پرداخته شده توسط خود فردوسی» و «هجو و هزل و فحاشی سخیفانه بر علیه دشمنان شاهان و قهرمانان کذایی از جمله تورانیان و اعراب» چیزی نمی‌توان پیدا نمود که ریشه‌ی این «عظمت‌طلبی مالیخولیایی» در تحقیر شدگی مردم جغرافیای آن زمان پس از شکست خوردن مقابل اعراب مسلمان می‌باشد که جناب لوایی در مطلب قبلی‌اش با عنوان «اتاق فکر ایرانی ناامید و ناکام است» بخوبی آن را مورد اشاره قرار داده بود که این «تفکر فرادستی» و «مطلق‌اندیشی» ریشه‌ی «استبداد» و «تمامیت‌خواهی» در جامعه‌ی ایران می‌باشد که تاکنون مانع تغییر دموکراتیک شده است و

عنوان این مطلب هم "ساختار تعلیم و تربیت در ایران مغزخوری می کند" می‌باشد که وقتی زیربنای فرهنگی و هویتی یک جامعه این «خودشیفتگی واپس‌گرایانه» باشد تعجب‌آور نیست که «مغزخوری» هم نتیجه‌ی طبیعی آن باشد که صد البته «ناسیونالیسم تخیلی فارسی» که امروز با «توهم‌سازی آریایی» در هم تنیده شده است همواره مانع از ایجاد تغییرات دموکراتیک در ایران شده و جامعه‌ی فارس همیشه در ....«توهم‌اندیشی باستان‌گرایانه» غوطه خواهد خورد و به همین خاطر است که ملل غیر فارس ایران، بویژه ملت تورک آزربایجان جنوبی با درک عمیق ریشه‌های این «تمامیت‌خواهی فارسی/آریایی» از به تحقق پیوستن تغییرات دموکراتیک در جغرافیای موسوم به ایران که شانسی برای به دست گرفتن سرنوشتشان ایجاد نماید قطع امید نموده و در پی آزادی و رهایی خود از زندان استعمار و استثمار فارس می‌باشند.