Skip to main content

حکومت فرقه دموکرات آذربایجان

حکومت فرقه دموکرات آذربایجان
Anonymous

حکومت فرقه دموکرات آذربایجان عمری کوتاه داشت و تنها به مدت یک سال بر سر کار بود . درهمین یک سال، این حکومت ترقی خواه اقدامات مهمی انجام داده در جهت بهبود وضع معیشتی توده های زحمنکش گام های محگمی بر داشت. امپریالیست های آمریکا و انگلیس و ارتجاع هار مرکز نشین و در راس آنها شاه و دربار پهلوی در تمام مدتی که فرقه دموکرات قدرت را در آذربایجان در دست داشت از اینکه در این دیار و کردستان، حکومت های دموکراتیک متمایل به شور وی قدرت سیاسی را در دست داشتند، سخت دچار هراس گردیده و با تمام نیرو به منظور نابودی این حکومت های دموکراتیک وارد عمل شدند .شاه از آن می ترسید که جنبش دموکراتیک توده های زحمتکش آذربایجان، به دیگر نقاط ایران سرایت کرده و عمر نظم سلطنتی و سلطه خاندان پهلوی به پایان برسد . آمریکا و اگلیس که در جنگ جهانی دوم متحد شوروی بودند، به متابه رژیمهای

امپریالیستی، مخالف سرسخت پاگرفتن حکومتی متمایل به شوروی در منطقه حساس خاور میانه بودند. اینحا جای بحث در باره علل بر چیده شدن حکومت های دموکراتیک در آذربایجان و ایران نیست . تنها به ذکر این نکته اکتفا میشود که پس از خروج قشونهای شوروی از آذربایجان در بهار سال 1325، حکومت فرقه دموکرات آذربایجان یار و یاور مهمی را از دست داد و در مقابله با قشونهای حکومت مرکزی که از جانب دول آمریکا و انگلستان پشتیبانی میشدند، تنها و بی یاور ماند. در چنین شرایط نامساعدی برای فرقه دموکرات آذربایجان، ارتش به دستور مستقیم شاه ، خاک آذربایجان را مورد حمله قرار داد . نخست زنجان و میانه به تصرف نیروهای نظامی مهاجم دولت مرکزی در آمدند و در وحله بعدی، ارتش به قصد کشتار و سرکوب بیرحمانه اهالی بی پناه، رهسپارتبریز گردید . در روز 21 آذر 1325 قبل از اینکه پای قشونهای اعزامی به تبریز برسد، الواط و اوباش شهر در همراهی با ژاندارم هائی که در زمان حکومت فرقه بیکار شده بودند، مزدوران اربابهای فراری و دیگر عناصر لومپن که خود را " شاه پرست" می نامیدند ، در کشتار و آزار و اذیت فدائی ها و دیگر طرفداران فرقه دموکرات، مرتکب وحشیانه ترین جنایت ها شدند. اشرار ادمکش که مسلح به تفنگ وطپانچه و دشنه و شمشیر بودند ، به خانه های فدائی ها حمله ور شده و صدها تن از اهالی شهر بی پناه را به قتل رساندند. من با چشم خود در پیاده رو خیابان ستارخان - پهلوی دوران شاه - حنازه های فدائی ها را که توسط اوباش مسلح کشته شده بودند، مشاهده کردم. من خود شاهد بودم که چگونه دسته ای از همین اشرار مسلح به باغچه شیخ محمد در خیابان خاقانی هجوم برده و بنای یادبود این مبارز شهیر آذربایجانی را ملوث و ویران ساختند . آن روز تبریز سیمائی بس گرفته وغم آلود داشت. پس از ورود قشون اعزامی به تبریز و در دو سه ماه پس از برافتادن حکومت فرقه دموکرات، بیش از سی هزار تن ازاهالی آذربایجان به دست این قشون مهاجم کشته شدند .ارتش شاه با اینهمه درنده خوئی و وحشیگری داشت از آذربایجان مبارز که باقیام خود حکومت مرکزی و نظام سلطنتی را به مبارزه طلبیده بود، انتقام میگرفت. در روزهای پس از ورود ارتش به شهرهای آذربایجان ، بسیاری از سران فدائی ها در میدانهای مرکزی تبریز و دیگر شهرهای آذربایجان دار آویز شدند . من بارها در میداان مرکزی شهر تبریز، نعشهای به دار آویخته فدائی ها ، این فرزندان غیور خلق آذربایجان را میدیدم . در شهرهای دیگر آذربایجان از آنجمله در سراب، اردبیل، ارومیه و زنجان نیز ارتش ارتجاعی شاه مرتکب بیرحمتنه ترین جنایت ها شد. در زمینه جنایات و پلیدیهای ارتش اعزامی در آذربایجان در روزها و ماه های پس از 21 آذر 1325 می توان زیاد حرف زد . اما در این نوشته کوتاه، تنها می توان به مواردی از این آدم کشی ها برخورد کرد. آن هزاران فدائی که هنگام هجوم ارتش مرکزی از مرز گذشته و به شوروی پناهنده شدند ، اگر در آذربایجان باقی میماندند، بلا تردید بدست ارتش انتقامجو و اوباش و اشرار مسلح ، کشته میشدند. پس از بر افتادن حکومت فرقه دموکرات آذربایجان، ارباب های فراری به آذربایجان برگشته و زمین هائی را که بین دهقانان تقسیم شده بود مجددا صاحب شدند. ژاندارم ها برای دفاع از مالکین ارضی در دهات مستقر گردیده و بار دیگر بلای جان دهقانان ستمدیده شدند .در زمینه فرهنگ عمومی ، تدریس به زبان ترکی در مدارس قدغن اعلام گردیده و کتابهای درسی و کتابها و نشریاتی که درزمان فرقه به ترکی انتشار یافته بود، در آتش سوزیهای رسمی، طعمه حریق گردیدند.حق رائی هم که به زنان داده شده بود، ازانها پس گرفته شد! در کردستان نیز قاضی محمد صدر فرقه دموکرات و یارانش به جرم آزادیخواهی، اعدام شدند.