مشکل ایران بمراتب بزرگتر از جمهوری اسلامی است و سیستم وحشیانه اسلامی کنونی نتیجه طبیعی فرهنگ نهادینه ایرانی بوده وهست. جمهوری اسلامی به آخر خط رسیده و هرآن احتمال سقط شدنش می رود اما آنچه شاه و شیخ تولید کرده ومی کند همچنان درضمیر نهادینه فرهنگ ایرانی جا خوش کرده و قطعا درشکل و شمایلی دیگر و ای بسا مخوفتر, باز تولید خواهد شد. در فرهنگ ایرانی جاافتاده , که گویا مشروعیت سیستم سیاسی دولت-ملت از تاریخ و یا دین یر گرفته میشود, نه از رای مردم. از همین روست که سعی در اثبات وجود نور در دالانهای تاریک تاریخ 2500 یا 1400 سال پیش دارند تا مشروعیتشان خدشه دار نشود. سر و کار کسی که این جعلیات را نپذیرد با ساواک و ساواما و ماموران امنیتی رژیم آینده است. انسان و کرامت انسانی و خواست آنان اساس نیست تمامیت ارضی و خطوطی که جنگها و رودها ترسیم کرده اند مهم هستند و برای حفظشان هر جنایتی مشروع می باشد.
در فرهنگی که ثنویت و دوگانگی اساس انرا تشکیل میدهد, میتوان تقیه کرد و نمیتوان دروغ گفت!!!!. میتوان زبان خود را رسمی کرد و زبان دیگری را ممنوع.!!!! میتوان خود کشوری با اتریبوتهای ملی داشت اما تورک, کرد, عرب, بلوچ و ترکمن را در صورت مبارزه برای کسب همان حق و حقوق به خاک و خون کشید.!!!! نمیتوان بدنبال دموکراسی, مردم سالاری, رفاه, آرامش روانی و کرامت انسانی بود .
ایران تنها با روفتن مشکلات بی شمارش به زیر فرش, دیکتاوری و خونریزی میتواند به حیات خود ادامه دهد. تنها راهش پرداخت هزینه آزادیست.