Skip to main content

به آقای ناصر کرمی,

به آقای ناصر کرمی,
دیرنج مین ائللی

به آقای ناصر کرمی,
تنها نزدیک به 1000 سال است که ثبت وقایع اتفاقیه مرسوم شد.واقعه نگاریهای 500 سال اول چنان گنگ و متناقض است که با استناد به بخشی و کم رنگ ساختن بخش دیگر, تئوریهای تاریخی متناقض مربوط به این دوره را میتوان براحتی اثبات یا رد نمود. تنها در 500 سال اخیر حجم مطالب بقدری بوده که بتوان تاحدودی ماوقع تاریخی را از دل آن بیرون کشید. منابع وقایع 2500 سال پیش بقدری کم و ناقصند که حتی میتوان ثابت کرد کورش, مسیح, محمد و بودا ساخته و پرداخته ذهن انسانهای دوران مختلف بدلیل ضرورت زمان خود بوده و چیزی جز شخصیت های افسانه ای در داستانهای مردم نبوده اند و وجود خارجی نداشته اند. لکن با مطالعه تاریخ میتوان با قاطعیت نتیجه گیری کرد که سمت و سوی کلی تاریخ همواره در جهت پیشرفت و انسان محوری بوده است. بعبارت دیگر ظالمان 500 سال پیش بمراتب بهتر از ظالمان 1000 سال پیش و شاهان 1000 سال قبل

رئوفتراز شاهان2500 سال پیش بودند. امکان اینکه کورش بدون کشتار وسیع و بدون کاشتن رعب و وحشت در دل انسانها میتوانست به پادشاهی برسدو یا زنده بماند درحد صفراست. راز بقای همه انسانهای امروزی دراینست که اجدادشان کشته اند تا کشته نشوند. مگراولین قربانیان کورش پدر زنش پادشاه ماد, برادر زنش ولیعهد ماد نبودند؟.اگر کشتار نمی کرد که هرودوت به تفصیل از قصاوتش و ماجرای کشته شدنش بدست ارتش بیوه زنان برهبری تومریس (تبریز) ملکه ترکان در کنار ارس را ثبت نمی کرد. همانگونه که کامپیوتر و نانوتکنولوژی از دستاوردهای عصر ماست و بهیچ وجه امکان خلق آنها 200 سال پیش موجود نبود. حقوق بشر نیزمحصول پیشرفت دولت-ملتها و ببار نشستن مبارزات مردم عصر ماست و در اذهان مردمان 200 سال پیش نمی گنجید چه برسد به 2500 سال قبل !!! شما ترجمه انگلیسی استوانه کورش را مطالعه کنید می بینید بسیار با ترجمه فارسی آن متفاوت است. کورش وقتیکه عراق را فتح کرد دید براساس سنت شاهانه دراستوانه ها و لوح ها از خود فرمان و روایتی بجا می گذاررند و همه در کتابخانه ای نکهداری می شود او هم دستور داد یکی برایش بنویسند . موزه بریطانیا از این استوانه های تاراج شده عراق امروز پر است. نکته بعدی اینکه در تمام 1000 سالی که از تاریخ تاریخنگاری می گذرد جز 80 سال اخیر شاه فارسی در ایران حاکم نبوده تا جنایاتشان ثبت گردد و این دال بربرائت شما از بربریزم پیشینیان نیست. 80 سال است که دکترین های فرهنگی, اقتصادی,امنیتی و نطامی ایران کهریزکی و ایران فاشیستی -پهلوی تماما بر اساس فارس محوری و بر علیه ما ترکان تنظیم شده است و هردو نوع حکومت منتسب به شما از جنایتکارترین حکومتهای عصر خود هستند. 6 جمهوری ترک را با ایران و افغانستان و تاجیکشتان مقایسه کنید. جمهوری های ترک اگرچه نروژ و سویس نیستند اما دستکم 100 سال از ایران از هر نظر بخصوص حقوق بشر پیشند. شما در قرن 21 چهل درصد مردم ایران را مهاجر می نامید یعنی راه را برای پاکسازی قومی که از جنایات حقوق بشریست باز گذاشته اید و لکن خود را پایه گذار منشور حقوق بشر می نامید. شما مشروعیت نظام اداری و قوانین حاکم بر انسانها را از آن تاریخ آنهم با قرائت خاص خودتان میدانید و حق اولیه بشر در انتجاب آزادنه نوع سیستم حکومتی را برسمیت نمی شناسید و بعد فریاد بر می آورید که اساس و پایه حقوق بشر را 2500 سال پیش ریخته اید؟ می گوئید صفویها شیعه گری را به ایران آوردند. گوئی بخشهای فارس نشین ایران در آن زمان به تئوری انبساط کهکشانها و بیگ بنگ و تکامل داروینی اعتقاد داشتند!!! شیعی گری درواقع آغاز رفرم اسلام سنتی بود و باتمام وحشیگریهایش باز از داعش و وهابیون و سلفیگری انسانی تراست. واقعیت موجود اینست که اگر سنی باقی می ماندید احتمالا بجای خمینی یا خامنه ای البغدادی یا ملاعمر را علم می کردید. اگر زرتشتی بودید 100 هزار مانوی را با سر در خاک فرو می کردید که فرو کردید. شیعه کهریزکی امروزی نوع فارسی تشیعی است که با حرکت پایتخت صفوی به سمت مناطق فارس نشین فارسیزه شد . نوع ترکی شیعه گری قزلباشان علویست که مسیر رفرم را در ترکیه طی کرد و در حال حاضر 20 درصد جمعیت ترکیه را شمال می شود و ستون فقرات لائیسم بحساب می آید ورهبرانی چون آتاتورک را به جامعه ترکیه تحویل داده است.
پیشنهاد میکنم فرض را بر این بگیرید که ایرانی نیستید و در دشت سرنگتی در میان ماسایماراها متولد شده اید و زبان فارسی را نیز نمی دانید و دسترسی به تاریخ از منظر رسمی ایرانی ندارید. آیا باز اینگونه می اندیشیدید؟ ما همه محصول پیرامون خود هستیم و تفکرمان نمیتواند حقیقت مطلق باشد. اما انسان حقیقت مطلق است و هر اندیشه ای می بایستی در خدمت رفاه, ازادی و کرامت آن باشد و بس.