Skip to main content

جوامع بشری در طول 6 هزار

جوامع بشری در طول 6 هزار
Anonymous

جوامع بشری در طول 6 هزار سال گذشته، همواره جوامع طبقاتی بوده اند . در دورانهای باستانی که در سر زمین های مختلف، نظام های برده داری وجود داشتند ، جامعه به دو بخش متخاصم صاحبان برده و بر دگان تقسیم میشد . در چنین جوامعی، فرهنگ و ادبیات غالب، فرهنگ و ادبیات صاحبان برده بود . در دوران تسلط فئودالیسم نیز، فرهنگ غالب، همچنان فرهنگ طبقات حاکم فئودال بود. با آغاز رنسانس و ظهور سرمایه داری مدرن، - از قرن شانزدهم میلادی تا به امروز- در تمام کشورهای سرمایه داری ، فرهنگ و ادبیات غالب همانا فرهنگ و ادبیات بورژوازی بوده است. در جوامع طبقاتی امکان ندارد فرهنگ و ادبیات، رنگ طبقاتی نداشته باشد. فرهنگ امروزی اروپائی نیز بهیچوجه فرهنگ عمومی نبوده و متعلق به طبقات حاکم سرمایه دار می باشد. کسانی که وحود طبقات در جوامع کنونی و جنگ و کشمکش بین طبقات متخاصم اجتماعی

را نادیده می گیرند،اشتباه بزرگی مرتکب میشوند. در دورانی که رژیم خودکامه پهلوی بر سر کار بود ، از یک خانواده کارگری معلمی خردمند و دوست صمیمی کودکان دبستانی در دهات آذربایجان ، مقالات و داستانهای شیوا و پر خواننده ای نوشت و در زمینه فرهنگ و ادبیات توده ها و فرق فاحش آن با فرهنگ و ادبیات ارتجاعی که رژیم شاه مبلغ آن بود، مطالب سودمند مهمی به قلم آورد . یک پژوهشگر اجتماعی که منافع توده های محروم و زحمتکش را در نظر دارد ، ضروری است این مقالات و این داستانهای ارزشمند را خوانده و مفهوم مبارزه طبقاتی را از صمد بهرنگی، معلم روستا ها بیاموزد. در جامعه طبقاتی امکان ندارد فرهنگ و ادبیات بی طرف باشد و جنبه عمومی و همه خلقی داشته باشد. شما در نوشته تان از فرهنگ عمومی حرف میزنید فرهنگی که گویا متعلق به همه افراد و اعضای یک ملت مشخص می باشد . اما صمد بهرنگی در داسانها و مقالات پراکنده اش از دو فرهنگ متفاوت و متضاد در همان شهر تبریز درهمان آذربایجان و در کل ایران حرف میزد . فرهنگ کارگران و زحمتکشان و فرهنگ کارخانه داران و صاحبان ثروتهای باد آورده. این روز ها نویسندگان متعلق به طبقه بورژوا همه جا می کوشند تضاد آشتی ناپذیری را که در جامعه اسیر در چنگ رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بین سرمایه داران وصاحبان دارائی از یک طرف و کارگران و توده های محروم و زحمتکش از طرف دیگر وجود دارد، نادیده گرفته یا انکار کنند . صمد، این تضاد و خصومت طبقاتی را با عباراتی ساده در نوشته هایش بیان کرده و به مثابه یک نویسنده و متفکر انقلابی، راه چاره را که قیام توده های پابرهنه و فقیر علیه دشمنان طبقاتی می باشد ، به توده ها نشان میدهد . بی جهت نبود که صمد می گفت باید کینه طبقاتی را وارد ادبیات کودکان کرد. باید این امر را پذیرا باشیم که با تکرار عباراتی بی معنی نظیر آشتی طبقاتی، صلح و سازَ ش طبقاتی و فرهنگ مشترک ملی ، نمی توان در دنیای واقعی بین طبقات متخاصم ، آشتی و صلح بوجود آورد . کارخانه داران و سرمایه داران در بین همه ملت ها تنها با استثمار ملت خودی می توانند به زندگی اشرافی و انگلی خود، ادامه دهند . در جامعه کنونی که در چنگ رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی اسیر است ، کارگران و زحمتکشان ملت های مختلف ساکن ایران همه در معرض ستم بیرحمانه طبقاتی قرار دارند . در عین حال کارگران و زحمتکشان ملت های غیر فارس، از ستم ملی هم رنج میبرند و بار ستم مضاعفی را بر دوش می کشند . با در نظر گرفتن این واقعیت است که نیروهای انقلابی متعلق به همه ملتهای ساکن در ایران، باید قاطعانه علیه ستم ملی در تمام زمینه ها مبارزه کرده و حق تعیین سرنوشت ملل را بدون قید و شرط قبول کنند . اما مبارزه علیه ستم ملی به معنای آن نیست که تضاد آشتی ناپذیر طبقاتی بین کارگران و سرمایه داران ملت آذربایجان و یا هر ملت تحت ستم دیگری در ایران از یاد فراموش گردد. بهمین جهت نیز کمونیست ها در مساله ملی زیر پرچم بورژوازی خودی نمی روند و دارای خط مشی مستقل خود میباشند. گفته میشود در دنیای امروز دیگر حرف از انقلاب و سوسیالیسم و مبارزه طبقاتی نباید زد. دنیای امروز دنیای آشتی طبقاتی، دنیای فرهنگ های "عمومی" و دنیای همزیستی گرگ و میش است . در جواب باید گفت بشریت اگر در چنگ نظام های سرمایه داری همچنان اسیر باشد، آینده ای تاریک تر از دنیای پر تلاطم کنونی در انتظارش خواهد بود . فلاکت ها و سیاه روزیهای کنونی را، نظام های سرمایه داری و امپریالیستی، برای بشریت به ارمغان آورده است. به قول انگلس دوست وهمکار مارکس ، محصول و میوه دوام و بقای سرمایه داری، چیزی جز بربریت نیست.