Skip to main content

سلام-من باچشم خودیکی ودو سال

سلام-من باچشم خودیکی ودو سال
Anonymous

سلام-من باچشم خودیکی ودو سال میدیدم که یک آقایی که شبیه هندی هاسیبیل گذاشته بود،حدودسه ماه تابستانها دریک آلاچیقی بچه هاراجمع میکرد ،وبه آنهاآموزش شعرخوانی شاهنامه میداد.
یک روزدیدیم این شخص بدست هریک از بچه هایک شمشیرپلاستیکی داده وبچه ها باهم درحال نبردهستند.بصورت نمایشی کارمیکنند.این بچه ها حدود8 الی 10ساله بودند.دراصل این آقاکه درمنطقه سعادت آبادزندگی میکرد ،هرروزحدودساعت 5بعدازظهراین کاررادرپارک انجام میداد.
مادران بچه هاکه ازدختروپسرتشکیل میشد درکنارایستاده تافرزندانش راپس ازپایان شستشویی مغزی باخودببرند.
من رفتم پیش این زنان وبه آنهاگفتم خانم آیاشمامیدانیدکه این آقابه بچه های شماچی آموزش میدهد.این خانم ها،هم چادری وهم مانتوپوش بودند.یکی گفت بلی آقاماهیچ چیزازایران نمی دانیم وبچه هابایدبافارسی اصیل آشناشوند.
گفتم میدانید،که شمابچه های خودرا بشکلی دیگرداعشی پرورش میدهید

واین آقاازآنان انسان های خطرناکی پرورش میدهدومی سازد.یکی گفت آقابشمامربوط نیست.گفتم بس بگذاریدبرایتان یک شعری ازفردوسی بخوانم که درموردزنان چی سروده است.وآن شعرزنان راستایی سگان راستای رابرایشان خواندم.باورکنید .این آقا دیگردرآنجاپیدایش نشد.
مامیگوییم که عصرودوران آموزش این چرندیات گذشته وشماخوددانید.همه تان برویدفردوسی شده وبه شعرخوانی بپردازید.