Skip to main content

آقا و یا خانم eza ..موقعی ما

آقا و یا خانم eza ..موقعی ما
lachin

آقا و یا خانم eza ..موقعی ما می توانیم جریانی را در ایران ( پان ترکیسم) نام ببریم که دولت در دست ( ترک ها ) باشد. تا زمانی دولت و ساختار بنیادی دولت در دست « فارس » ها هست فقط جریان ( پان فارسیسم ) در حال رشد است. پان ترکیسم می تواند در کشورهای باشد که دولت مرکزی در دست ترک ها باشد.مثل ترکیه, آزربایجان و... خواستار حقوق اولیّه بشری در ایران بوسیله بیش از 35 میلیون ترک آزربایجانی یک حرکت « هویّت طلبی و انسانی » است. گذاشتن اسم پان ترکیسم به هویت طلب های ترک های آزربایجان همان مشکل ( کم سواد و یا بی سوادی سیاسی ) که شما اشاره کردید را می رساند. ولی چرا ما ایرانیان و یا کلآ ملل شرق از بی سوادی سیاسی رنج میبرند علت های بنیادی دارد. میدانید که انسان در (( آزادی و فضای باز سیاسی )) رشد و تکامل پیدا میکند. تعداد نشریات سالانه انگلستان 60 میلیونی از تعداد نشریات سالانه 57 کشور اسلامی با بیش از

یک میلیارد نفر جمعیّت, بیشتر است. ما تنها با داشتن مطبوعات آزاد, آزادانه اندیشیدن و در فضای باز سیاسی و دموکراسی می توانیم دانش سیاسی و آداب و منش دموکراسی را یاد بگیریم که به طول مدت زمان بیشتری احتیاج دارد. هیچ وقت نبایست باور کرد که آقای پوتین « سرهنگ پلیس مخفی شوروی » سابق ,در یک شبانه روز به یک سیاست مدار ( دموکرات ) تبدیل شد. شما دو انقلاب مشروطه و انقلاب 57 را در نظر بگیرید. در زمان قاجاریان نه ساواک بود , نه حزب رستاخیز بود و نه زندان های سیاسی و مطبوعات هم آزاد بودند. در این فضای باز سیاسی بود که رشد و آگاهی سیاسی ایرانیان به آن حد رشد کرد که بیش از صد سال پیش , صدای آزادی را در شرق برای اولین بار به گوش جهانیان رساند. در زمان انقلاب مشروطیّت , مجاهدین محله « لیلاوای » تبریز به سرکردگی ( کربلا علی مسیو ), کتابچه های آثار مونتسکیو که بوسیله خود علی مسیو ترجمه شده بود, رادر جیبشان حمل میکردند. روزنامه ( ملّا نصرالدین) که به زبان ترکی چاپ میشد یکی از ارکان این جنبش بود. ولی متاسفانه این انقلاب با شکوه در سوم اسفند 1299 به وسیله کودتای رضا میر پنجه برهم چیده شد و جایش را, استبداد, خفقان , قلدری و بعد هم ( حزب رستاخیز) گرفت تا آنجائی که آقای میرپنجه , مجلس شورای ملی که به وسیله خون جوانان وطن بر پا شده بود , را (( طویله )) نامید. اگر در انقلاب مشروطه رشد و آگاهی ملت به آن درجه رشد کرد که یک آخوند ارتجاع را به دار آویختند, از برکت حزب رستاخیز در انقلاب 57 , رشد و آگاهی همان ملت به آن درجه تنزل کرد که عکس یک آخوند مرتجع را در کره ماه جستجو میکردند. ولی خوشبختانه در انقلاب 57 هنوز آثار و نتایج علی مسیو ها را با چشمان خود در تبریز و در خیابان « شهناز» در مشت های گره ملت مشاهده میکردیم . آگر قشری از جامعه ایرانی عکس یک آخوند را در کره ماه جستجو میکردند, لااقل در تبریز ترک ها فریاد میکشیدند که (( سو ائستیروخ.... برق ائیستروخ... دورد ایللیخ شاه ائیستروخ ... آب میخواهیم... برق میخواهیم....شاه جهار ساله میخواهیم...)). از برکت همین حزب رستاخیز خفقانی است که رشد و آگاهی سیاسی بعضی از هم وطنان , حتی آن کسانی که در مهد آزادی و دموکراسی مثل آلمان زندگی می کنند و خود را ژورنالیست مدرن و دموکرات میدانند , می نویسند که (( کاری نکنید ایران را به جهنم تبدیل بکنم )) . تازه گیها دموکرات بودن ایشان به آن حدی رسیده است که میخواهد (( کشور ترکیه را هم تکه پاره )) بکند...رشد و آگاهی سیاسی همراه با سواد سیاسی فرایند و نتیجه کشمکشهای احزاب سیاسی در یک دموکراسی سالم است که به مدت زمان طولانی احتیاج دارد. گذشته از آن و مهمتر از همه , ملل شرق احتیاج به (( فیلسوف )) و ( جامعه شناس ) به معنی واقعیش دارد...