رفتن به محتوای اصلی

آقای پزشکیان آرزوهای قبل از انقلاب اسلامی شما زمانیکه دانشجوی دانشگاه تبریز بودید چه بود ؟

آقای پزشکیان آرزوهای قبل از انقلاب اسلامی شما زمانیکه دانشجوی دانشگاه تبریز بودید چه بود ؟


نمی دانم درهای ورودی دانشگاه تبریز بعد از نیم قرن که من از آنجا خارج شدم چه فورمی دارد. اما آن دروازه بزرگ با میله های آهنی سالهای پنجاه را خوب بخاطر می آورم.هنوز قادرم  درمیان خیال و واقعیت درون آن دانشگاه بگردم .چهره های جوان وشادابی را بخاطر بیاورم که از سرتاسر ایران بخصوص از مناطق محروم با دنیائی آرزو وامید پا در این چهار دیواری جادوئی می نهادند.
چه رویاهائی درسر داشتند. چگونه برای رسیدن به رو یاهای خود از جان مایه می گذاشتند.کسانی که بدنه اصلی جنبش دانشجوئی را تشکیل می دادند.
حضوری قاطع که هیچکدام از مذهبی های آنروز دانشگاه از جمله همین آقای پزشکیان هرگزآن فضا وفعالان دانشجوئی آن روز ها را فراموش نمی کنند.  کینه وزهری که با انقلاب فرهنگی برپیکر جنبش دانشجوئی ریختند ناشی از ضعف های همان روز هایشان بود در برابر جنبش دانشجوئی.
آن تسویه های تلخ ، درد آور و گسترده در حق هزاران دانشجوی آرزومند یک جامعه سالم و دمکراتیک .
آقای پزشکیان هرگز طی تمامی این سال ها از نقشی که در جریان انقلاب فرهنگی و تسویه هائی که انجانم دادند .حتی یک عذر خواهی کوچک نکردند .آن مشت عتاب آمیز و پرتاب شده روز های اخیر  ایشان بسوی رای ندادگان  .تداوم همان نگاه عبوس و کینه ورز مردی است که بر عکس ادعای خود رئیس جمهور همه مردم این سرزمین نیست .
چرا که او هرگزنمی تواند آن سال های دانشگاه تبریز و آن چهره های شجاع را فراموش کند . در فرهنگ غلیظ مذهبی او جائی برای نگاه فارغ از تعصب یک ولایت مداررئیس جمهور  شده توسط رهبر برای  تداوم  جمهوری اسلامی بهر قیمت نیست. رای ندادگان به اویاد آورهمان اکثریت دانشجویانی  هستند که مایه دغدغه خاطرش قبل از انقلاب فرهنگی بودند .
مبارزانی  که بر تمام فشار ها طاقت آورده و نقش خود را در مشروعیت زدائی از جمهوری اسلامی و نرفتن مردم بپای صندوق های رای ولو اندک ایفا کرده اند.انتخاب شدن آقای پزشکیان بار دیگر مرا به آن سالهای جوانی بر می  گرداند. به دانشگاهی که از استاد تا دانشجویش ،غرق در رویا های انسانی بودند.دانشگاهی با چنان فضای آزادی خواهی وعدالت طلبی که هر روح جوانی  راکه از این دروازه های بزرگ عیور می کرد در خود می کشید. فضائی که محسورت می کرد.نیروی جوانیت را آزاد می ساخت. قدرتی بتو می بخشید که فکر میکردی قادری کوههای بزرگی به عظمت سبلان را جابجا کنی.
جوانی که برای اولین بار پا از حریم بسته خانه بیرون نهاده بود.حال خود را قادر مطلقی می دید که می توانست آزادانه تصمیم بگیردوبرای تصمیم گرفته شده اش که افسانه شخصیش بود مبارزه کند .
هیچ چیز زیبا تر از منظرانسانی، بخصوص جوانی نیست. که پرده های کهنه شده سالهای کودکی ،نوجوانی وبخشی از جوانی خود رابالا می زند با شور وانرژی یک کوه آتش فشان بر خود می شورد وآرزوی ساختن جهانی نوخالی از استبداد ،رنج ،زشتی وابتذال می کند. آرزوی خود ببهای رنج ،ببهای مبارزه پی می گیرد وبرای رسیدن به این آرزو های زیبای انسانی از بذل جان نیز دریغ نمی کند.
تاریخ این دانشگاه لبریز ازاین قهرمانان بود .هر دانشکده هر دوره قهرمانان خود را داشت .من قصدی بر نقد، درستی ویا غلط بودن راه ندارم .کاری که بدفعات  نقد تفکر آن روز را کرده ام .نه! نه! سخن امروزم از پایمردیست.از رهروانی است که از صمیم  قلب  غمحواری مردم زحمتکش ،مردمانی که هرگز دیده نمی شدند، می کردند. جان های آزادی که با همان آگاهی اندک برای آرمان های انسانی خود برای آرزو های نیکشان می جنگدند. نه ترس زندان داشتند و نه چانه برای زندگی می زدند، ونه ترس از دست دادن مقام .اگر آرزوئی داشتند برای آن آرزو ها با تمام وجود می جنگیدند .
چرا که جنس آرزویشان آلوده به هیچ تمنا و ارادتی جز عشق واقعی به مردم  نبود.... ادامه دارد  ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید