Skip to main content

مدیر محترم سایت ایرانگلوبال

مدیر محترم سایت ایرانگلوبال
Anonymous

مدیر محترم سایت ایرانگلوبال با سلام مستدعیست در صورت ممکن این مطلب را همراه دو کامنت دیگر بعنوان پاسخ در خصوص مقاله آقای eza تحت نام "فاشیسم پانترکیسم یا دمکراسی" یکجا بعنوان مطلب جداگانه، درسایت پوشش دهید. با تشکر قبلی از زحماتتان.
فاشیسم پانفارسیم یا دمکراسی؟!
تعدادی از دوستان پانفارس در مورد انتقادهای فعالان حرکت ملی از این مسئله ناراحت هستند که چرا ما آنها را راسیست، کم سواد و حتا بی سواد سیاسی می نامیم. بعضی از آنان با بیسواد نامیدن فعالین حرکت ملی آزربایجان، میخواهند شکستها وعقده های حقارت خویش را بدین بهانه خالی کنند. این عناصر با چسباندن خود به ناسیونال سوسیالیسم روسی، و تبلیغ و ترویج شونیسم روسی با خواندن چند مقاله بزبان فارسی ادعای سواد سوسیالیسی میکنند. در صورتیکه ناسیونال شونیسم روس اصلا رابطه ای با مکتب فلسفه علمی مارکسیسم ندارد. و چیز من در آوردی است. مارکس قبل از

اینکه فیلسوف باشد، یک بشر دوست است. هومانیستی که در هیچ کجای فلسفه خود نگفته است، پانفارسیم و نژاد پرستان شونیسم فارس، بر گرده سی و پنج میلیون مردم آزربایجان گاو آهن و خیش ببندند، آنان را در سرزمین خود به استثمار بکشند. فرهنگ و زبانشان قتل عام کنند، و اگر از هویت ملی مدنی فرهنگی زبان خویش دفاع کنند، به بهانه "پانتورک" آنان را سرکوب کنند. این حضرات چپ نما نه تنها حاضر نیستند، حتا کوچکترین انتقادی را پذیرا باشند، حتا دوست ندارند کسی اشکال فکری، بیسوادی سیاسی، و خصوصیات نژادپرستی پانفارسیستی آنها را نقد و گوشزد کند. اینان بجای اصلاح بیسوادی خود با پیش دستی بر روی دیگران خیز بر میدارند، که گویا چون حرکت ملی آزربایجان در مقابل فاشیسم و راسیسم پانفارسیسم ایستاده است، با مخالفت آشکار با آن، بمردم آزربایجان انگ پانترکیسم و بیسوادی میزنند، باید خاطر نشان ساخت اینان جز این انگهای ناروا، برای حمله به فعالان حرکت ملی حربه ای در دست ندارند. اگر انگ پانتورک از دستشان گرفته شود، خلع سلاح میشوند و چیزی برای گفتن نخواهند داشت. در صورتیکه اگر در ابعاد عمیق به مسئله نگاه کنیم، ابعاد بیسوادی اینان در حدی است که حتا قادر به درک اوضاع مملکت نیستند، مملکتی اعدام و کشتار در آن بیداد میکند. اینان در این برهه از زمان، بحای درک دردهای خلقهای ایران، بجای کسب معلومات سیاسی، معلومات علمی اجتماعی فرهنگی زبانی، به تبلیغ و بلف زنی های ناسیونالیسم روسی، تبلیغ اسطوره های عهد بوق شاهنامه فردوسی را بعنوان تاریخ برای پانفارسیسم ترویج میکنند. تا با چنین تبلیغات ارتجاعی ضعف بیسوادی و نبود دانش سیاسی خود را با توسل بدان استتار نمایند.
بنظر میرسد دوستان پانفارس یا بهتر بگوئیم فارس پرستان وعاشقان پانفارسیسم، که خود را نوادگان کورش صرب میدانند، نه تنها از دانش علمی و سواد سیاسی بی بهره اند، بلکه حتا حاضر به قبول واقعیتهای تکان دهنده نکات ضعف خود و ترمیم عقب ماندگی های کم سوادی خویش نیستند.
و هنوز که هنوز است در دگماتیسم افکاراستالینیسم روسی، در جا میزنند. و قادر به درک تغییر و تحول واقعیتهای موجود جهان معاصر در قرن بیست ویکم نیستند. در دالانهای تاریک قرن پیش ترمز زده اند.
برای روشن شدن موضوع بجاست ابتدا در رابطه با انواع بیسوادی سیاسی فارس پرستان باصطلاح سوسیالیست، جماعت پانفارسیسم، عاشقان ناسیونال شونیسم روس، اشاره ای داشته باشیم تا تفهیم مطلب آسانتر صورت گیرد.
لازم به یاد آوریست که در جهان امروز با توجه به پیشرفتهای جاری در اقصا نقاط جهان، انواع سواد از قبیل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، ملی مدنی، بین المللی، دانش تکنولوژی مدرن، سواد ارتباطات جمعی، سواد اقتصادی، سواد دانش سیستمهای کامپیوتری،... و غیره و با توجه به موارد فوق امروز کسانی با سواد شمرده میشوند که تحصیلات منظم آکادمیک با استاندارهای مقبول و شناخته شده بین المللی، آشنائی به زبانهای علمی فلسفی اروپائی، مخصوصا زبان جهانی انگلیسی و حد اقل داشتن دانش آکتوئل امروزی جوامع مدرن، و سیستم آموزش ارتباطات جمعی را دارا باشند.
همه میدانیم که در جغرافیای موسوم به بازداشتگاه ایران که ملل آن تحت سلطه و سیطره جامعه عقب مانده پانفارسیسم زندانی است، به برکت رژیم آخوندی پانفارس سطح آموزش در تمام سطوح و بخشهای دانشگاهی در کیفیتی بسیارنازل و حتا غیر قابل قبول در مقام مقایسه با استانداردهای بین المللی است. بطوریکه دراغلب کشور های پیشرفته و مخصوصا کشورهای اروپایی مثل انگلیس، بلژیک، هلند، آلمان، سوئد وحتا فرانسه مدارک تحصیلی "ایرانی" ها بعنوان مدارک علمی به رسمیت شناخته نمیشود. برای تائید مدارک ایرانی باید امتحانهای علمی استاندارهای کشورهای مذبور را پشت سر نهاد که چنین چیزی برای یک ایرانی با سختیهای زیاد بهمراه