Skip to main content

«انتخاب گرایی» چیست؟

«انتخاب گرایی» چیست؟
آ. ائلیار

«انتخاب گرایی» چیست؟
جداری عزیز، و مخالف نظری ایشان بحثی کرده اند که ریشه ی حداقل صد ساله دارد.
نظر جداری : « منافع پرولتاریا تعیین میکند جدایی درست است یا عدم جدایی»
نظر مخالف: « منافع پرولتاریای آذربایجان در جدایی ست»
---
در کنار اینها نظر « انتخاب گرایی» من وجود دارد که در مقالاتم به آن پرداخته ام ، تحت عنوان « حق انتخاب جمعی» .
که « انتخاب گرایی» خوانده میشود.
انتخاب گرایی به این معنی ست که نه تنها هر فردی حق طبیعی انتخاب دارد، بل هر مردم یا خلق یا ملتی نیز حق طبیعی انتخاب جمعی دارد.
در مسایل مهم و همگانی، مردم کاری را« انتخاب» میکنند، و آن هم اجرا میشود.
چه کسانی موافق باشند و چه مخالف. سرانجام « انتخاب مردم» قابل اجرا ست.
----
اینجا مخالف آزاد است نظر خود را درست بداند همچنان که موافق میداند. ولی در نهایت تعیین کننده نتیجه ی انتخاب است.
چه مثبت باشد و چه منفی.

تئوری این است که عملاً تاریخ با تحقق « انتخاب گری» کار میکند. تعیین خیلی چیزها بدون تحقق عمل انتخاب خطاست.
یکی منافع پرولتاریا را اصل میداند، یکی منافع ملت را. یکی منافع ملتها را. اینها راههایی ست که وقتی نقض میشوند
به « جنگ و خونریزی و کشتار و اختناق» می انجامد و از دید « تئوری انتخاب گرایی» خطا محسوب میشوند.
انتخاب گرایی انتخاب را اصل میداند. بدون توجه به نتیجه مثبت و منفی اش. با اینکه دوستدار نتیجه ی مثبت برای مردم است.
پذیرش « حق انتخاب جمعی» این مشکلات را حل میکند و به جای آنها« دموکراسی و مسالمت و صلح» می نشاند.

« هرتصمیمی که مردم انتخاب کنند اجرا میشود». بخواهیم نخواهیم اجرا خواهد شد. پذیرش حق انتخاب جمعی یعنی این.
----
شاید بگویند مردم ممکن است انتخاب خطایی کنند. مانند انتخاب خمینی، هیتلر، و دیگران. بله. اینجا هم انتخاب خطایی اجرا شده است. بخواهیم ، نه خواهیم.
مخالفان انتخابی که خطا ست ، چاره ای جز این ندارند که پیرامون آن روشنگری کنند و به مردم یاری کنند. تا انتخاب درستی انجام دهند.
تئوری انتخاب گرایی معتقد است نباید از پیش «به جای مردم کاری را انتخاب کرد» . ضروریست کار مردم را به مردم واگذارکرد.
اما افراد و سازمانها می توانند چیزی را که درست میدانند روشنگری کنند. روشنگری کنند نه این که « انتخاب کنند» -البته برای مردم- و به جای مردم.
-----
راههایی که دوستان نوشته اند ایرادش اینجاست که « برای مردم انتخاب شده اند.»
کسی که آنها را رد کند از طرف همان دیدگاه « به نوعی مجرم» حساب میشود.

اینها دید قدیمی اند که بجای حل مشکل مشکل سازاند. و در نهایت با نقض حق انتخاب فرد و جمع ، دیکتاتوری. که به جای مردم
تصمیم برای مردم گرفته اند. امری که متضاد با دموکراسی ست.
---
از دید « انتخاب گرایی» برخورد به مسئله ی جدایی یا عدم جدایی می تواند چنین باشد:
گروه الف میگوید : گروه به تصمیم نهایی مردم معتقد است و هیچ تصمیمی برای مردم نمیگیرد، و انتخاب نمی کند.
در موضع انتخاب گرایی باقی میماند. نه جدایی را انتخاب می کند و نه عدم جدایی را.
اما از نظر گروه در وضعیت فعلی راه جدایی درست است . یا راه عدم جدایی درست است. و غیره.
گروه نظر گروهی خود را بیان میکند. حتی برای تصحیح نظر خود امکان میگذارد. نه خود را جدایی خواه و نه یگانگی طلب میداند.
بل معتقد به « انتخاب» میداند. و انتخاب گرا میماند.
اما نسبت به روند وضعیت برهه یی» فلان و بهمان راه را پیشنهاد و « صحیح و عملی» میداند. با تغییر « وضعیت» نظر خود را از نو اعلام میکند.
مثالی ست برای یک سیاست استراتژیک.
براین اساس گروه فرضی، حرکت خود را براصل بنیادین « عدم تبعیض» بنا میکند.
ونه بر این اساس که « جدایی خواه است» یا حتی « فدرالیست» است و یا « پرولتاریاگراست» و غیره.
گروه موضع دائمی ندارد ، موضع دائمی او « دموکراسی و عدم« تبعیض و استثمار و استعمار و اشغالگری و مانند اینهاست» .
و تابع « عمل انتخاب» مردم. نه نتیجه ی انتخاب. اگر نتیجه ی انتخاب را خظا دید باز برای تصحیح آن خواهد کوشید.

انتخاب گرا را f بنامیم و راه ها و حالت های انتخابی را در وضعیت متغییر a b c d
و نیرو را F و وضعیت متغییر را x ، داریم:
.(..F=fx(a.b.c.d
یعنی انتخاب گرایان در شرایط متغییر می توانند مواضع گوناگون داشته باشند. در حالتی که در« انتخاب گرایی» مشترک اند. و نیروی بزرگی تشکیل میدهند
اگر انتخابگرایی نقطه ی اتکاء باشد و مواضع مختلف آزاد. یعنی اساس دموکراسی قرارگیرد.

در این تئوری فعال یا یک گروه خود را « پرولتاریاگرا، فدرالیست، جدایی خواه، و غیره» نمی نامد. او فعال رفع تبعیض و کسب عدالت اجتماعی ست ، و حامی انتخاب عمومی ، در عین حال نظر شخصی و گروهی خود را درست میداند ونسبت به وضعیت متغییر میکوشد، .