Skip to main content

ادامه انتخاب گرایی:

ادامه انتخاب گرایی:
آ. ائلیار

ادامه انتخاب گرایی:
فرمول مذکور، در واقع و از زاویه دیگر فرمول جبهه ی متحد است.
اما حالت انتخابگرا، که توضیح داده شد ، با حالت موجود که یک فعال دارد، چیست وچه تفاوتی دارد؟
- مهمترین تفاوت این است که انتخابگرا « برای مردم چیزی انتخاب نکرده است.»
نه استقلال را، نه فدرالیسم را، و نه راه پرولتاریا و غیره را. در حالیکه فعال موجود اینها را به جای مردم و برای مردم انتخاب کرده است. تضاد بین انتخاب کردن و نکردن.
انتخابگرا تنها نظر شخصی و گروهی خود را که میتواند « استقلال خواهی، فدرال طلبی، حاکمیت پرولتاریا و غیره » باشند
نسبت به شرایط متغیر پیشنهاد میکند . و میتواند با وضعیت های مختلف، راههای مختلف پیشنهاد کند.
او خواسته ی« منجمد»طرح نمی کند.خواسته را با شرایط طرح میکند آنهم به عنوان یک پیشنهاد.

-فرق دیگر، انتخاب گرا، باسیاستی که دارد ، دگماتیک نیست، اما فعال موجود دگماتیک است.

و فرق های زیاد دیگر.
---
بخواهیم حالت فعال موجود را با علائم مذکور در کامنت پیشین بیان کنیم که تفاوتها ی آن با انتخابگرا ، مشخص تر نمودار شوند داریم:
رابطه 1

fa ;fb ,fc ,fd

هر گروه یا فرد ، جدا جدا با خواسته ثابت. F نیروی جمعی گروهها وجود ندارد

رابطه 2

f مخالفfx

یعنی که f ثابت است . و ضعیت عینی و ذهنی ، فاقد متغیر x میباشد. در صورتیکه f=fx باید باشد که نیست.

این رابطه ها، انفراد و تشتت و عدم تغییر، و دگماتیسم را بخوبی نشان میدهند.
---
فرمول

(..F=fx(a.b.c.d ( توضیح در قسمت پیشین)
برای انتخاب گرا مصداق دارد و در مورد فعال موجود صدق نمیکند.

مقایسه ی دو رابطه اول با فرمول بالا، تفاوت و تضاد حالات فعال موجود و انتخاب گرا را واضح بیان میکنند.
و نشان میدهند چه چیزی مورد نیاز و مشکل گشاست. یعنی بر نیازمندی و کارایی فرمول مذکور تأ کید میشود.
(..F=fx(a.b.c.d
حسن و ویژگی مثبت انتخاب گرا fx ( با وضعیت های متغیر) این است که دو نفر « اتوماتیک» در F یا نیروی جمعی -که میتواند جبهه هم باشد- جای میگیرند.
----
هر گروه چه ارتجاعی و چه مترقی ، خواسته ی خود را « راه حل مطلق، حقیقت مطلق» میداند.
اسلام چی، شاه چی، مجاهد، ایران چی و غیره، از سوی دیگر پرولترچی، استقلال چی، فدرال چی و غیره
اما انتخابگرا خواسته اش انتخاب مردم است. راه حل اش هر چه باشد ، نسبی و پیشنهادی و وابسته به شرایط ست. می تواند
نسبت به وضعیت تغییر کند.
اینها تفاوت و تضاد خاصه های فعال موجود و انتخابگرا را نشان میدهند. فعال موجود انتخابش را کرده
و تمام شده است و میخواهد انتخاب خود را به مردم بدهد. او انتخاب گر هدف خود است. اما انتخاب گرا چیزی را برای مردم انتخاب نکرده است. کمک میکند ، پیشنهاد میکند که خودشان چیزی را برگزینند. تفاوت اینها در خاصه ها، سیاست، ائتلاف و اتحاد بسیار است. فعال موجود در جبهه نمی گنجد، اما دو انتخاب گرا اتوماتیک در یک جبهه قرار دارند. انتخاب گرا، صاحب
راه حل مطلق، حقیقت مطلق نیست. برعکس فعال موجود. تضاد بین مطلق گرایی و نسبی گرایی.

مطلق گرایی
تنها راه رهایی، یعنی تنها حقیقت ، یا حقیقت مطلق ، که غیر از آن حقیقتی نیست، و هرچه هست باطل است:« حکومت شاه»، « حکومت مجاهدین» ، « استقلال طلبی»، « فدرالیسم» ، «حکومت کارگری» ووو است.
این ماهیت موجود یک فعال است در گرایشهای مختلف؛ و همه مطلق گرا.
یعنی تنها حقیقت و حقیقت مطلق منم و جزمن حقیقتی نیست.عمل اول و آخرم . و ختم روزگار . و پیام آور واپسین که بعد از من نیز پیام آور دیگری نخواهد آمد.

سئوال اینجاست که « آیا واقعاً آنچه من میگویم حقیقتی ست که غیر از آنهم حقیقت دیگری نیست»؟
در جهانی که محکم ترین قوانین فیزیک زیر رو میشوند ، آیا سخن از تنها راه ، تنها حقیقت، و مطلقیت گفتن در مسایل
« سیاسی اجتماعی » یا جامعه، هیچ ربطی به منطق دارد یا بی منطقی کامل است؟

خوشبختانه ، خیر، حقیقت مطلقی در این مسایل نداریم . و راه حل هم نمی تواند یگانه باشد؛ و از سوی دیگر چگونگی اتفاقی که در آینده روی خواهد داد یا نخواهد داد، چگونه میتواند اکنون به عنوان «حقیقت » پذیرفته شود؛ مگر اینکه به علم غیب باور داشته باشیم.
متاسفانه این حالت درست است و به حقیقت نزدیکتر. که ما « علم غیب داریم و الهام شده که در آینده خواسته ی ما روی خواهد داد. »
از این رو راه ما یگانه است و حقیقت. ضد آنهم خائن است و اله و بئله.

این سرنوشت فعال جامعه ی ماست- منهای آنان که در این دایره نمی گنجند.
مطلق گرایی فعال ما را جوری تسخیر کرده و منطق اش را چنان از کار انداخته که جز باور به الهام و غیبگویی چاره ای ندارد. او برای اینکه خود را خردمند نشان دهد الهام اش را ایمان نامیده است.