Skip to main content

ادامه کامنت بقب

ادامه کامنت بقب
Anonymous

ادامه کامنت بقب
زنان آذربایجان هم فعالیت و تلاش میکردند. پانترکیستها چنین وانمود میکنند که تنها یک جنبش در آذربایجان هست و آن تنها جنبش ملی است. آنها جنبشهای دمکراتیک زنان، جنبشهای دمکراتیک اجتماعی و طبقاتی را برسمیت نمی شناسند. آنها جنبشهای دیگر را مانع وحدت جنبش ناسیونالیستی و مردسالارانه ملی و مانع پیشروی جنبش ملی میدانند و در بهترین حالت آغاز این مبارزات را به آینده دور واگذار میکنند."
لطفا به خط اول توجه کنید: " ای کاش خانم شریفه در جنبش فمنیستی و جنبش مستقل زنان آذربایجان هم فعالیت و تلاش میکردند."
شریفه خانم، شما به کلمه "هم" توجه نکردید. جمله واضع و آشکار است و بیسوادان سیاسی هم متوجه این جمله ساده میشوند. معنی این جمله این است که ای کاش شریفه خانم علاوه بر فعالیت در زمینه های دیگر، در زمینه جنبش زنان و جنبش فمیتیستی هم (هم هم) فعالیت و تلاش میکردند.
من بعنوان یک

سوسیالیست مرد، هم در جنبش کارگری هم در جنبش ملی هم در جنبش زنان و هم در جنبشهای دمکراتیک دیگر فعالیت میکنم و هرگز نمی توانم از شما یا کسی دیگر بخواهم دست از جنبش ملی بکشد و به جنبش فمنیستی ملحق بشود. نه خیر . در مبارزه ملی همه مردم آذربایجان حضور دارند. کارگر و سرمایه دار، زن و مرد، پیر و جوان، سنی و شیعه، کومونیست و ناسیونالیست، دمکرات و فاشیست. خلاصه جنبش ملی مثل "آش کردی" است و همه چیز در آن هست. کارگران و فعالین جنبش کارگری، زنان و فعالین جنبش زنان و همه انسانهای دمکرات در جنبش ملی هستند. من و شما هم یکی از آنها هستیم ولی با افکار متفاوت.
6 - شما در جوابیه تلاش کردید تا اثبات کنید که زنان در آذربایجان مقدس شمرده میشوند و آذربایجان زیر پای زنان بهشت است و بعد از به شاهد گرفتن تاریخ مبارزاتی زنان نشان دهید که جند نفر از زنان در صحنه مبارزه هستند. شما نوشتند که :
" زن آذربایجانی مظهر عشق است و همیشه مورد احترام مردان آذربایجان بوده است. حتما می دانید که در فرهنگ آذربایجان زن نمی گیریند، حیات یولداشی (شریک زندگی) انتخاب می کنند، در کنار کلمه آغ ساققال (ریش سفید) – کلمه آغ بیرچک (زن بزرگ ایل) وجود دارد و امثالهم ......در بطن تاریخ، زن و مادر برای یک آذربایجانی مقدس است "
خانم شریفه واقعیت غیر از آن است که شما تصور میکنید. برعکس تفکرات شما، زن آذربایجانی در بطن تاریخ همیشه اسیر و برده بوده است. در بطن تاریخ آذربایجان، زن انسانی درجه دوم، ناقص العقل و در موقعیتی پست تر از مرد شناخته شده است.
زنان آذربایجان تحت سه ستم یعنی ستم طبقاتی، ستم جنسی و ستم ملی قرار دارند. در آذربایجان همیشه نابرابری زنان و مردان در تمامی شئون اجتماعی برقرار و حاکم بوده است. حقوق زنان همیشه در ارث نصف مردان بوده است. زن آذربایجانی حق طلاق و حق قیمومیت فرزندان را ندارد. زن آذربایجانی حق ازدواج بدون اجازه پدر را ندارد اما مرد تورک و آغ ساققالها و قره سققلهای آذربایجان مجازند چهار زن رسمی و دهها زن صیغه ای داشته باشند. در آذربایجان بنا به قوانین اسلامی و فرهنگ اسلامی رئیس خانواده، رهبر، قاضی و غیره باید مرد باشد نه زن. در آذربایجان دولت اشغالگر و مردان حجاب را بر زنان تحمیل کردند. دولت و مردان زنان را خانه نشین کرده و حق اشتغال را از زنان گرفتند. متاسفانه زنان اذربایجان کالایی بیش نیستند و مانند اجناس خرید و فروش میشوند. زنان آذربایجان در گوشه خانه کار طاقت فرسا و بچه داری میکنند و در آشپزخانه غذا درست میکنند بی آنکه دستمزدی دریافت کنند. زنان بعنوان نیمی از جمعیت آذربایجان از کار و فعالیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی محروم هستند. در آذربایجان قوانین ضد انسانی قرآن، شریعت و سنتهای وحشیانه بر ضد زنان آذربایجانی بکار گرفته میشوند. در این کامنت نمیتوان به بدبختی بی شمار زنان و دهها و دهها ظلم و بیحقوقی دیگر که به زنان آذربایجان تحمیل میشود اشاره کرد.
جنبش ناسیونالیستی و پانترکیستی مرد سالار و ضد زن است و ذره ای به مسئله زن و رهایی زن توجه نمی کند. جنبش پانترکیستی اگر محبت کند زنان را برای شرکت در جنبش ملی دعوت میکند. تعدادی از زنان هم بخاطر حمایت از جنبش ملی و امر ملی وارد سیاست میشوند نه بعنوان فعال جنبش زنان و حقوق زنان.
در آذربایجان جنبش زنان و فمنیستی در کنار و همسو با جنبش ملی قرار دارد چرا که زنان هم تحت ستم ملی قرار دارند. متاسفانه جنبش زنان آذربایجان ضعیف است و زنان آذربایجان هیچگونه تشکل و سازمان مستقل ندارند.
7 - خانم شریفه شما قصد آسیب شناسی جنبش ملی آذربایجان را دارید و مقاله شما به همین عنوان است. من هم مانند خیلی ها از اقدام شما خوشحال شدیم. من متذکر شدم که آسیب شناسی نشان دادن معلولها نیست

ادامه در کامنت بعدی