Skip to main content

ما در تاریخ صد ساله ی سیاسی

ما در تاریخ صد ساله ی سیاسی
آ. ائلیار

ما در تاریخ صد ساله ی سیاسی جامعه خود تجارب زیادی داریم، متاسفانه درسهای لازم از آنها را یاد نگرفته ایم.
ما اراده گرایی، ماجراجویی، خونریزی، تسلط بردیگری، عوام گرایی ، دخالت بیگانگان( مستقیم و غیر مستقیم)، امید به همسایه بستن، تکروی، تقلید و بت سازی ، عدم همبستگی، و اختلاف و کینه آفرینی، عدم استقلال فکری و عملی و مانندهایشان را به قدرکافی آزموده ایم.
برای هریک از این نکات نمونه های تاریخی داریم ولی نتیجه ایکه باید بگیریم و رعایت کنیم نگرفته ایم.
مهمترین نتیجه اینها از دید من « دموکراتیسم» است.

دموکراتیسم را درک کنیم، خود را باآن تربیت کنیم، توانایی هایش را به محیط بشناسانیم و پیش رویم. روشنگری یعنی این.
از این بابت دموکراتیسم نوعی پداگوژی ست. خود تربیتی و خود سازی ست.

همانطورکه دموکراسی توانایی دارد هیتلر را سروکار آورد همانطور هم توانایی دارد بربریت را لغو کند.
همانطور که توانایی دارد استثمار انسان از انسان را قانونی کند، همانطور هم توانایی دارد این استثمار را قانوناً لغو کند.
همانطور که در دست طبقه ای ابزار ستم است ، همانطور هم در دست طبقات ستمکش ابزار رها سازی ازآن ستم است.
همانطور که ابزار مسخ انسان در دست طبقه ای از جامعه است همانطور هم ابزار مبارزه علیه این مسخگری ست.
دموکراسی از این زاویه سلاح است. اگر با قدرت و آگاهی آنرا به دستگیری میتوانی به خواسته های انسانی در جامعه و حتی در سطح جهان تحقق بخشی. چرا که عناصر آزادی و برابری تورا به اعمال نیروی عمومی توانا میکند.
عنصر دیگر این سلاح مسالمت است. با اعتراض مسالمت آمیزمیلیونها انسان میتوان کمر نظامهای دیکتاتوری را در هم شکست. اگر دیکتاتور گوش نکند « اجبار» خلق و ملت و ملتها قانونی ست. او را وادار به این کار میکند. پشت مسالمت، اجبار خوابیده است. و پشت اجبار « زور» قانونی خلق و ملت.
دموکراسی، هم سلاح است ، هم ارزش. و هم ارزش بشری. همینطور قانون زندگی اجتماعی. برای تحقق بهزیستی انسانها.
نظام دموکراسی، نظامی ست برای تغییر خود. نه تنها برای اثباث خود. اگر« آگاهی و قدرت» داشته باشی.
پنجر شدن چرخ جوامع نظامهای دموکراتیک برای آن است که نیروی تغییر خواه فاقد « آگاهی و قدرت جمعی» ست.
به سلاح تغییر مسلح نیست. یعنی به دموکراسی مسلح نیست که « آگاهی و قدرت جمعی» ست. این است که چرخ پنجر است.
ابزار تغییر ، پنجرگیری، باز خود همین دموکراسی ست.
--
اتحاد و استقلال خلقها و ملتها، پایان دیکتاتوری و تبعیض و استثمار انسان از انسان، از راه به کارگیری توانایی های دموکراسی
ممکن و عملی ست. هرچند که خیلی طول بکشد. بربریت را با بربریت نتوان پایان داد ، برای قطع آن باید به سلاح دموکراسی مسلح شد. از این زاویه دموکراسی یعنی زور و آگاهی و تشکل یک جامعه. یعنی مشت آهنین و آگاهانه ی یک جامعه. برای تغییر و پیشرفت. و در شرایط مناسب مشت بشریت است بر بربریت موجود. بر نظام برده داری نوین جهانی.

اینکه می بینیم نظامهای دیکتاتوری و تبعیض و برده داری محلی و جهانی بر ما مسلط اند دلیل اش آن است که
بلد نیستیم از سلاح دموکراسی استفاده کنیم. چون فاقد تربیت دموکراتیک ایم. تا وقتی که مسلط به کاربرد سلاح دموکراسی نباشیم نه رهایی محلی ممکن است و نه جهانی. نظام ستم بر این ابزار مسلط است و تبعیض و برده داری خود را اعمال میکند، بردگان نوین چاره ای جز این ندارند که به این سلاح مجهز شوند، و با « اراده ی جمعی» خود نظام زندگی نوینی بیافرینند. و هر آن چیزی را که
مزاحم بهزیستی انسان است تغییر دهند. چگونگی این تغییر را خود جامعه تصمیم خواهد گرفت بدانگاه که با آگاهی و نیروی دموکراتیک اش اقدام میکند. هیچ نسخه ای نبوده و نیست و نخواهد بود. تنها هنگام عمل دموکراتیک است که راه حلهای نسبی و قابل آزمایش و متغییر را انتخاب خواهد کرد. در شرایطی که روند آگاهی و تشکل را طی کرده است.