Skip to main content

ساوچی عزیز ممنون که نظر تان

ساوچی عزیز ممنون که نظر تان
آ. ائلیار

ساوچی عزیز ممنون که نظر تان را نوشته اید و میدانم که زیاد زحمت کشیده اید.
با خیلی از سخنان شما موافقم. جهت روشن شدن برخی ناروشنی ها به نکاتی اشاره میکنم.
1- منابع بیشترشان به زبان اصلی ست و برای خودمان ذکر شده . بخاطر اینکه وقتی از کسی یا موضوعی صحبت میکنیم
منبع را دیده باشیم.منابع فارسی نیز جهت تکمیل نگاه خود ماست. برای دقیق کردن اطلاع ما از آسیبها.
داریم آسیب شناسی میکنیم.
به اینجا رسیده ایم که اشکال سیاست تاکنونی یا جاری مشکل تئوریک دارد. که در کل ایده لوژی ترکیسم و شاخه هایش است.
نظر دیگر هم مطرح شده که ترکیسم اشکال ندارد، فکر و عمل سیاسی غیر مستقل ایراد دارد.
نظر سوم نیز فکر وعمل را نتیجه ی تئوری می بیند و هر دو را خطا میداند.

2- چه بود منابع تبعیص گران هم موضوع بحث نیست. آنها میگویند ما فارس ترکی زبان شده هستیم و آقای ما در آذربایجان هستند و اینجا ملک پدری آنهاست. بهتر است که ترکی را فراموش کنیم به اصل خود برگردیم و زبان مان را اصلاح کنیم. حدود 80 سال است میخواهند مارا اصلاح کنند. مشکل آنها قدرت است که داشته باشند و اعمال تبعیض کنند. ما هم با اینها حرفی نداریم. گفته ایم نوشته ایم بروند فکر کنند.با تبعیضگر نمی توان کنار آمد. شوونیشتها را باید با ایجاد همبستگی با غیر شوونیستها توسط دموکراسی شکست داد. ولی پیام مترقی و جبهه متحد لازم است که داشته باشیم.

3- یقه آنها و یقه خودمان. بله دوستان ما از درد تبعیضات دست به این و آن تئوری برده اند. صحبت بر سر مشکل سازی تئوریهاست. مجبوریم یقه خودمان را بگیریم که از باتلاق نظری شاید دربیاییم. اصلا برای حل مسئله ملی نیازی به این چیزها نیست.
از راه حقوق خواهی و دموکراسی میتوان مشکل ملی را حل کرد.

4- درسته بخش اعظم جامعه ی روشنفکری فارسی زبان، متاسفانه شوونیست تشریف دارند. ولی تبعیض دیده باید پیام خود را نه به اینها بل به اقشار اجتماعی مختلف درون جامعه برساند و حمایت آنها را جلب کند. اما با کدام تئوری ؟ با ترکیسم، بوزقوردیسم یا تورانیسم؟ نه با این چیزها همه را دشمن خود کرده و میکنیم. تئوری دموکراسی ست. آزادی و برابر حقوقی و حق انتخاب فردی و جمعی. بجای کله ی گرگ باید به اینها کله ی دموکراسی را نشان داد و علامت V را. نه چیز دیگر.
باید حرکتی کرد و پیامی داد که بتوان از آن دفاع نمود. نمی خواهیم که خودمان را گول بزنیم. یا دیگران را.
آدم از چیزهای با اعتبار و صحیح میتواند تا عمر دارد دفاع کند ولی از چیز مشکل دار فقط مدت کوتاهی میتواند حمایت کند. خیلی ها بعد از چند سال به پوچی تئوریهای رایج میرسند و از کوشش دلسرد میشوند. باید ارزشهایی نشان داد که بتوان تمام عمر از آنها دفاع نمود. ستم ملی یا تبعیض را که چشیده ایم و می چشیم نباید در تئوریهای پوچ خلاصه و رهیابی نمود کرد. اینکار فاجعه است.

5- دهه ها گذشته نه تئوری درستی داریم و نه جبهه ای. جوانها هم بعد از چند سال میروند پی زندگیشان. تئوریها قانع شان نمی کند و حق هم دارند. مریض باید به درد خود علاج کند وگرنه میمیرد.