Skip to main content

نوشته "دامو" را با دقت

نوشته "دامو" را با دقت
Anonymous

نوشته "دامو" را با دقت خواندم . اما نتوانستم معنا و مفهوم محتوی مقاله را آنطور که باید و شاید ، بفهمم. اگر صاحب قلمی نوشته خود را طوری به رشته تحریر در آورد که مطالعه آن برای خوانندگان، سهل و آسان باشد، هم به سود نویسنده و هم به کام دل خواننده خواهد بود. اینجانب یک کمونیست آذربایجانی و بین المللی هستم که طی سال ها علیه ستم ملی در حق ملت های غیر فارس ایران و از آنجمله ملت آذربایجان که از جانب رژیم های ارتجاعی شاه و شیخ اعمال شده است ، مبارزه کرده و هم اکنون نیز بدین وظیفه دموکراتیک و آزادیخواهانه که بردوش دارم، عمل میکنم. اینجانب بارها و در موارد مختلف، در نوشته های خود این واقعیت را بیان داشته ام که یک کمونیست نمی تواند ، یک فرد ملت گرا یا ملتچی باشد. مساله اصلی یک کمونیست مبارزه علیه بورژوازی و کوشش در جهت سرنگون ساختن سلطه سرمایه داری و استقرار سوسیالیسم

میباشد .حال آنکه یک فرد ملی گرای متعلق به یک ملت تحت ستم ، برای نمونه یک فرد ملی گرای آذربایجانی، از منافع طبقاتی ملت خودی ، به عبارت دیگر، بورژوازی ملت خود، دفاع به عمل می آورد . اینکه این فرد ملی گرا این واقعیت آشکار را درک میکند یانه، اهمیتی ندارد. اگر یک فرد کمونیست در عین حال، خود را ملی گرا هم میداند باید گفت یا خود رافریب میدهد یا دیگران را! یک کمونیست آذربایجانی در همان زمان که علیه ستم ملی در حق خلق آذربایجان و دیگر خلقهای تحت ستم ایران قاطعانه مبارزه میکند، مدافع سرسخت منافع طبقاتی کارگران و زحمتکشان آذربایجان و کل ایران هم میباشد. بر عکس ، یک ملت گرای آذربایجانی، هدف سیاسی که دنبال میکند رهائی ملت خود از چنگ ستمدیدگی ملی بوده و کاری با مبارزه طبقاتی ندارد. از دید چنین فردی، دنبال کردن مبارزه طبقاتی، به مبارزه ملی در جهت رهائی از چنگ ستم ملی و تعیین آزادانه سرنوشت ملی، ضرر می رساند . از دید این فرد ملی گرا ، آحاد یک ملت تحت ستم، اعم از سرمایه دار، تاجر ، کارگر ، خرده بورژوازی ، معلم و کارمند دولت در کنار هم و در اتحاد و همدلی، مبارزه ملی را پیش می برند ودر پیشبرد این پیکار ملی، کاری با مبارزه طبقاتی ندارند . مبارزه طبقاتی را ملی گرا ها به آینده نامعلومی محول میکنند که در آن آزادی ملی بدست آمده و ملت تحت ستم بر مقدرات خود، حاکم شده است. به عبارت دیگر، بورژوازی ملت تحت ستم، قدرت سیاسی را در دست گرفته است ! این بود مختصری در باره فرق بین یک فرد کمونیست و یک عنصر ملی گرا. اما در خارج از کشور در طول سال ها که ناظر "فعالیت" های افراد و سازمان های ملی گرای آذربایجانی بوده ام ، در اغلب موارد، شاهد جنگ و دعوا و انشعاب و برخورد های شخصی بین آنها بوده و از سازمانهای پر زرق و برقی که ظاهرا به منظور مبارزه در جهت احقاق حقوق پایمال شده ملت آذربایجان ایجاد شده اند، فعالیت سیاسی و ابتکار عمل چشم گیری مشاهده نکرده ام. هر از گاهی، سازمانی به وجود آمده، سر و صدائی کرده و از بین رفته است. این سست عنصری و بی عملی و برخورد های شخصی، در شرایطی دوام داشته است که در داخل ایران ، مبارزین خلق آذربایجان، اعم از کمونیست ها و ملی گرایان، در نهایت رزمندگی و از جان گذشتگی، به پیکار حق طلبانه خود ادامه داده و بسیاری از آنها یا توسط رژیم به قتل رسیده و یا در زندان ها و سیاه چال ها در معرض بدترین شکنجه ها قرار داشته اند. ضمنا در بخش آخری مقاله "دامو" ، اشاره ای شده به موضوع برگزاری انتخابات قلابی ریاست جمهوری از طرف رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی . چنین به نظر میرسد که " دامو" با شرکت در انتخابات کذائی رژیم کشتار و جنایت، این دشمن بی امان خلق ستمدیده آذربایجان ، مخالفتی ندارد. از دید من هر آذربایجانی که با شرکت خلق آذربایجان و کلیه خلقهای ایران در انتخابات فرمایشی رژیم موافق باشد، بدون تردید طرفدار بقای رژیم سرکوبگر ضد مردمی بوده، به امیال ارتجاعی رژیم یاری رسانده و دشمن امر رهائی زحمتکشان آذربایجان محسوب میگردد . تاریخ ، در مورد چنین افراد سازشکاری، قضاوت خواهد کرد.